Welcome to Delicate template
Header
Just another WordPress site
Header
image_print

”قانون تنظیمات“ جانشین اراده فردی حاکم ولایت

June 16th, 2012 | فرستنده admin در دسته بندی نشده - (Comments Off on ”قانون تنظیمات“ جانشین اراده فردی حاکم ولایت)

قانون حدود حکام وروسای قشون: هدف قانون سال 1289 تمرکز قدرت سیاسی درهیات دولت مسؤل بود، اما روح وماده آن قانون باحکومت «نا مسؤلان ولایات» وخودکامگی حکام ناسازگار بود. این ناساز گاری را قانون تنظیمات اصلاح می کرد. (متن قانون بنام «کتابچه تنظیمات حسنه دولت علیه وممالک محروسه ایران » در19 صفحه به خط شکسته نستعلیق بسیار خوش به چاپ سنگی به سال 1292 در تهران انتشار یافته) آن قانون سه جهت داشت 1- تعین حدود حکام در رابطه باحقوق مردم 2- ایجاد مجلس تنظیمات یعنی دستگاه اجرایی متشکل واحد بر پایه قواعد مضبوط 3- یکنواخت کردن اداره ولایات درپیوند با نظام دولت متمرکز. قانون تنظیمات در47 ماده پرداخته شد، فصل جداگانه ای هم در «تکالیف حکام» بر آن افزوده شد. تأثیری که مفاد قانون در ذهن خواننده می‌گذارد این است که طبقه حکام وپیشکاران آن‌ها در نظر قانونگزار مردمی بودند متعدی به حقوق مردم وبه حقوق دیوان هردو. حتی در متن قانون الفاظی بکار رفته که بر هر حاکمی گران می آید واین شیوه نگارش میرزا حسین خان است به زبر دستان بی دادگر. منطق تنظیمات در محدودیت کامل قدرت حکام است وهدفش اینکه دستگاهی بوجود آید که بر اعمال حکومت ولایات نظارت مستقیم داشته باشد وآنرا در نظام قانونی قرار دهد. این قانون تأکید دارد که مردم رااز اصول تنظیمات بیاگاهاند. اینکار را البته به عهده حاکم نمی سپارد، بلکه در مسؤلیت مجلس تنظیمات است که متن فرمان وقانون را بفرستد «درکل دهات در مساجد بخوانند ورعیت بدانند که برخلاف عدل وانصاف ازاحدی به آن‌ها نباید معامله ای بشود.» مجلس تنظیمات مرکب بود از رؤسای اداره های دولتی درهر ولایت منهای حاکم. رئیس کل تنظیمات اعتضادالسلطنه در پایتخت بود، شخص حاکم هم به آن مجلس راه نداشت تا نتواند رأی خود را بر هیات مجلس تحمیل گرداند. حاکم دومسئولیت داشت، حفظ امنیت درشهر وراه وتحصیل مالیات. تنظیمات جلوی دزدی از مالیات یعنی آنچه که نامش رسم صندوق داری بود گرفت. (پولی که رعیت میآورد چیزی از آن کم میشد ومابقی را قبض میدادند) درتنظیمات قوانینی برای حاکم گزارده شد که دست حاکم را در محاکمات می بست: «حاکم خودرامختار نداند که به سلیقه ومیل خودش کسی را تنبیه وترجمان کند.»«حاکم باید در تنبیه مقصر واحقاق حق …خود رامختار نداند وتابع رأی قرارداد اهل مجلس باشد.» درآیین دعاوی حقوقی شرعی حکم درمجلس تنظیمات رسیدگی میگردد. آدمیت مینویسد:خوبی این قانون این است که مجلس تنظیمات بررای شرعی نظارت دارد، ایرادش این است که این مجلس نباید جای عدالتخانه را بگیرد. قانون رابطه مجلس تنظیمات وحاکم راچنین توضیح داده است: «اگرحاکم از اجزای مجلس تنظیمات راضی نباشدوشکایت کند،عدم رضایت حاکم مطلقاً موجب عزل وتنبیه اجزا(اشخاص) نخواهد شد. حاکم باید تقصیرات واقعه را به دولت عرض کند ودیوان تحقیق کرده، پس از تحقیق عرض حاکم مرتکب به اندازه تقصیر مورد مؤاخذه وعزل وغیره قرار خواهد گرفت. به این ترتیب دولت مراقب شیوه کار مجلس تنظیمات است اما از قدرت حاکم کم شده است. جوهر تنظیمات این است که قانونگزار هیئت تنظیمات را جانشین اراده فردی حاکم ولایت گرداند. علماوحکام مخالف قانون تنظیمات بودند. میرزاعلی خان امین الدوله در خاطراتش مینویسد «دردستور این حکومت مشروطه (منظور تنظیمات است) نقض وخطا بسیار بود. بجای آنکه معایب رابرداشته اصلاحات لازمه رامجرادارند، به شکایت حکام که محتمل بود دست تعدی وتطاول ایشان بسته شود به زودی این اثررا محو کردند».

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/06/2012-06-16_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/06/2012-06-16_b.mp3]

در25 شوال 1288 شاه در خطابه‌ای نوشت:خوشحالی ما از انتصاب شخص مشیرالدوله
به صدارت عظمی است…امید است من بعد دیگران نیز «سبک جدید» راکه به وجود شخص اول (سپهسالار)شروع یافته پیش گیرند.پیش از آن در 13 رجب 1288 شاه دو جلد کتاب قانون نظام را به میرزا حسین خان سپرد وگفت:می خواهیم قرار وانتظام تازه‌ای دراین امر بدهیم که هیچ دخلی وشباهتی به سابق نداشته باشد،کارها در تحت قاعده وقانون باشد. به دنبال آن بود که نخستین طرح رسمی قانون اساسی نوشته شد. (اولین طرح غیر رسمی را ملکم در 1276 نوشته بود)این قانون مشتمل بر ده اصل بودکه «من بعد بنای امور دولت به آنهانهاده شودوبرآن بنیاد قانون های دیگر وضع گردد».درپرداختن این طرح میرزایوسف خان سهم عمده‌ای داشت.به گمان آدمیت تاریخ نگارش آن دردو سه ماهه آغاز صدارت میرزاحسین خان بوده،یعنی اواخر 1288قمری.لایحه اولین قانون اساسی به تصویب شاه نرسید ،انتشار هم نیافت وتا کنون هم از آن خبری نبود.  سپس آدمیت به بررسی آن قوانین می پردازد.1- طرح مزبور، منطق قانون اساسی را ، روزگار متحول می‌داند و تغیر سیاست در جهت ترقی.2- این طرح پیوستگی دولت وملت را بد فرموله کرده .اگر خواسته بگویدکه قدرت دولت ناشی از حاکمیت ملت است،بیانش گنگ است.میرزا یوسف به آن معنی نیک پی برده بود ولی درعصر ناصری ممکن نبود چنان مفهومی را به صراحت در متن قانون گنجاند. مستشارالدوله که در «یک کلمه» ازهمه حقوق اجتماعی وسیاسی افراد گفتگو کرده ،درطرح این قانون فقط امنیت جان ومال وآزادی مذهب راذکر کرده.درآن طرح نوشته شده که همه افراد به تساوی از حق قانونی برخوردارندو حق مداخله در امر قضایی رااز هر مقام اجرایی سلب کرده است وتصریح دارد به نفی دخل وتصرف «وزرا وشاهزادگان حکام».آن طرح اصل آزادی مذهب راچنین اعلام می دارد:«آنهایی که در ایران خارج از دین اسلام هستند از قبیل مسیحیان ویهودیان وگبرها وسایر مذاهب مختلفه ،یا رعایای خود ایران باشند،یا آن‌هایی که بطور کسب وتجارت به ایران آمده‌اند باید آسوده ومحترم باشندو دست مزاحمت احدی به آن‌ها نباید برسد که به آزادی تمام در اجرای آیین خود زندگی کنند.»3- درآن قانون اختیار قانونگزاری ازقوه اجرایی جدا شده وتاکید بر لزوم تدوین احکام فقهی ووضع قوانین جدید نموده .اشاره ای که درمرعی داشتن احکام شرعی رفته ،به حقیقت بیان تکلف آمیز است وگر نه نفس قانونگزاری مبنای شرعی نداشت. در ماده مزبور به اصل عرفی گردانیدن تعلیم وتربیت وحقوق مدنی وهمه بنیادهای اجتماعی تصریح شده است. دراصل قانون اساسی چنین اعلام شده:«کارهایی که به امور معاش وزندگانی تعلق دارد ،باید از کارهایی که به امور معاد وآخرت متعلق است انفکاک یافته ،برای امور دنیوی به زبان فارسی فقره به فقره قانونها نوشته شود وعدد گذاشته بشود…»تقسیمات جدید کشور بر پایه واحدی قرار گرفته «مملکت ایران به ولایتها تقسیم شده ،هر ولایت به چند ایالت ،هر ایالت به چند ناحیه وهر ناحیه به چند بلوک.(اصطلاح ممالک محروسه در این نوشته حذف شده)از گفت وشنودی که برسر لایحه قانون اساسی درگرفت آگاهی نداریم ،اما از مقایسه آن با دومین طرح قانون اساسی دستگیر می‌شود که با چند اصل آن مانند رسمی شناختن حقوق اجتماعی افراد ،تصریح به محدویت های دستگاه شرع و تفکیک کامل قوه قانونگزاری واجرایی مخالفت شده است. شاه آنرا تصویب نکرد. حقوق آزادی هم درآنزمان مطرح گشته بود وروزنامه ها از آن سخن گفته بودند.شرحی که ملا علی کنی ضمن بد گویی از سپهسالار در«کلمه قبیحه آزادی»نوشته عکس‌العمل عنصر مخالف این قانون است:ظاهر آزادی خوش نماست وخوب ودر باطن سراپا نقض وعیب است.  واین مسأله بر خلاف جمع احکام رسل واوصیاء وجمع سلاطین عظام وحکام والامقام است. به جهت آزادی دولت را وداع تام باید نمود وشرع راهم باید وداع نمود چون هر کس هر کاری بخواهد میکندومیگوید«آزادی»است. درمعنی به حالت وحوش برمیگردیم وطبایع شیطانی مایل به هوا وهوس میشوند، حکام وداروغه خانه نشین وعاجز میشوند. این نامه را ملاعلی کنی به ناصرالدین شاه نوشته ولی آدمیت معتقد است که میرزا سعید خان از دشمنان سپهسالار در پرداختن آن دست داشته.
قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/06/2012-06-02_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/06/2012-06-02_b.mp3]

 روح عصر سپهسالار حکومت قانون است. تاریخ قانون گذاری جدید ایران با وزارت عدلیه سپهسالار آغاز گردیدو دستگاه عدلیه جدید به کوشش او ومیرزایوسف خان مستشارالدوله تاسیس یافت.قوانین نو وضع شدند،دستگاه قضاوت استقلال نسبی پیداکردوقانون اساسی نوشته شد.نظام قانونی جدید براصول موضوعه «عرفی» برپایه «علم وتعقل»ودرجهت «عدالت ومساوات»بوجد آمد.مدارکی که درباره کارهای زمان سپهسالار انتشاریافته ناقص است.قوانین تدوین گردیده چون به اجرا در نیامده ناشناخته مانده،برخی قوانین موضوعه باوجود آنکه اجرا گشته اندانتشار نیافته اند،حتی نامی از روزنامه «وقایع عدلیه» که برپاشده درکتابهای آن دوره برده نشده.نخستین مرحله اصلاحات قانونگزاری بوسیله میرزاحسین خان ازوزارت عدلیه شروع شد.وزارت خانه موقو فات ووزارت وظایف راهم اوبر عهده داشت.فرمان وزارت میرزاحسین خان در بغداد صادر شد. شاه به سفر عتبات رفته ومیرزاحسین خان از سفارت دراستانبول به آنجا آمده بود.کاردان ترین همکاراودوست دیرینش میرزایوسف مستشارالدوله بعدی بود،که ازسفارت پاریس بازگشته بودوبه مقام «مستشاروزارت عدلیه» رسیده بود.میرزایوسف درحقوق اسلامی دست داشت وبه قوانین اروپایی آگاه بود،کتاب «یک کلمه »اوآشنا ست.میرزایوسف در تنظیمات قانونی این دوره سهم عمده‌ای داشت ودرتدوین قوانین عدلیه دخالت مستقیم داشت.نخستین طرح قانون اساسی رااو نوشته است.  (پیش نویس آن قوانین موجود است) گذشته ازآن مقالات بسیار مهمی در شرح عدلیه جدید در روزنامه منتشر کرده که آیینه افکاراووسپهسالار است. اولین تشکیلات عدلیه درسال1287 برقرار گردید،چهار مجلس تاسیس شدیکی ازآن مجالس «مجلس تنظیم قانون»بودکه میباید طرح قانون نامه‌های لازم را تهیه نموده وبه وزیر عدلیه می فرستاد.درقانون جدید نفی خودکامگی زورمندان خیره کننده است،این قانون مقرر می دارد«ازاین تاریخ به بعد حبس وهرگونه ایذا از اشخاص نسبت به زیر دستان باید متروک شده وهیچکس میان خودودیگری به محاکمه واجبار جسارت ننماید.رسیدگی به هر قسم تقصیر با عدلیه است.اگر بر خلاف این رفتار شودمرتکب  آن ازهر طبقه که باشد مجازات خواهد  دید.»قانون فوق باتدوین «قانون وزارت عدلیه اعظم وعدالتخانه های ایران»شامل 119 ماده تکامل یافت ودرربیع الثانی 1288 به تصویب رسید (متن قانون به خط میرزا یوسف به دست آمده است) آدمیت می‌نویسد قانون 1288 ازطرح قانون بعدی وزارت عدلیه که در 1296 در22 ماده تهیه گردید بمراتب بهتر وجامع تر است وآنرا کاملترین قانون عدلیه ایران پیش ازدوره مشروطیت میداند.این قانون وقانون اساسی وقانون تنظیمات ولایات مهمترین کارهای قانونگزاری درعصر سپهسالارند.
آدمیت مینویسد:بادقت درطرح اصلی این قانون متوجه می‌شویم که قانون نویس،به تصادم اصول موضوعه عرفی با مبانی شرعی وهمچنین با نظام سیاسی موجود آگاه بوده است.درطرح اصلی هر کجا عنوان «مجلس قانون» که درواقع اختیار وضع قانون داشته ،روی آن خط کشیده شده وبه جایش معمولاً «وزارت عدلیه » نوشته اند.یعنی دستگاه قانونگزاری هیات مستقل جداگانه ای نیست بلکه درقوه مجریه ادغام گشته است.دیگر اینکه هر کجا موضوع وضع قانون به میان آمده لفظ « قانون» به قاعده تبدیل شده.بااین تغییر چنین وانمود گردیده که قصد قانونگزاری ندارند،چه ازنظر شرعی هرفرض قانونگزاری باطل بود.نکته دیگر آنکه مستشارالدوله به خط خود افزوده«تبدیل فراشان شاهی به فراشان وزارت عدلیه» (درآن زمان دژخیمان ازهمان فراشان وابوابجمع فراشخانه شاهی بودند.) یعنی آنکه درنظام قانونی جدید صدور احکام جزایی منحصرا در صلاحیت مقام مسؤل قضایی مملکت قرار گیرد.اما برآن عبارتی که نوشته بود خط بطلان کشیدند وآن را تغییر دادند …

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/06/2012-05-26_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/06/2012-05-26_b.mp3]

رساله دفتر تنظیمات به قلم ملکم خان باارزش‌ترین آثار سیاسی این دوره ومتضمن نخستین طرح قانون اساسی است که به شاه عرضه گردید.او دراین نوشته نگاهی انتقادی به وضع ملت ومملکت داردونتیجه ای که از بحث انتقادی خودمی گیرد،تغیر وضع  حکمرانی است.اوبرای اصلاح سیاست،اصول نظم غربی راپیشنهاد میکند ونظر گاهش تفکیک کامل «اختیار وضع قانون »از «اختیار اجرای قانون»است.اوازاقسام حکومت بحث نموده وبرای ایران «شکل دولت منظم»راپیشنهاد میکند،که درآن اختیاروضع قانون برعهده «مجلس تنظیمات»است واداره امورحکومت به عهده مجلس وزیران می باشد.ملکم که رساله اش رابرای ناصرالدین شاه نوشته می نویسد: اولین شرط ترقیات سلطنت این است که عمل سلطنت راازعمل دولت جداکنند. تاعمل سلطنت منظم نباشد، عمل دولت هیچ نظم نخواهد گرفت.ملکم آنرا  «روح تنظیمات»می نامدومی نویسد«قانون باید اراده شاهنشاهی ومتضمن صلاح عامه خلق باشد» اوازاراده ملت سخن نمی‌گوید اماازمفهوم خیر عام استفاده کرده که تعریف دقیقی نداردوتفسیر بردار است.اوکه سعی کرده جلوی تفسیر رابگیرد می نویسد«همه افراد دربرابر قانون حکم مساوی دارند»«هیچ شغل ومنصبی موروثی نیست» «ازهیچکس هیچ چیز نمی‌توان گرفت مگر به حکم قانون،هیچکس رانمیتوان حبس کرد مگر به حکم قانونملکم پیشنهاد میکندمجلس تنظیمات،کل احکام شرعی ودولتی که مربوط به امورمملکتداری است جمع خواهد کرد وبواسطه شروط قانونیت جزو قوانین دولت خواهد ساخت»بموجب این تفسیر اوقواعد شرعی راکه صرفاً دینی هستند ازحوزه قانون جدا نموده وبعلاوه شرط قانونیت احکام شرعی این است که به تصویب دستگاه قانونگذاری مملکت برسد.دفتر تنظیمات نقشه اصلاحات همه جانبه را بر پایه قوانین موضوعه بدست می دهد.ناصرالدین شاه گاه به تنظیمات گرایش پیدا می‌کرد وگاه دودل بود.در مکالمه طنز آمیز «رفیق ووزیر» که نوشته خود ملکم خان است،دودلی وتردید ناصرالدین شاه وتوطئه درباریها برای به عقب انداختن این طرح روشن می گردد. اهل دولت ودربار دو سه ماهی سرگرم گفت وگو درباره این دفتر بودند.آدمیت می‌نویسد که این بی ثباتی شاه 50 سال گریبان اورا ول نکردتاسیسات جدید سه بنیاد داشت1-شورای دولت 2-مجلس مصلحت خانه عامه 3-مجمع فراموشخانه آدمیت می نویسد:برپاکردن مجلس مصلحت خانه کار شگفتی است وتا بحال شناخته نگردیده ودرباره آن بحث نشده است. شگفت انگیز تراز تشکیل مصلحت خانه،آزادی شرکت هرکس ازصا حبان افکار صائب درآن مجلس است.این قاعده از حد اصول جاری نظام حکومتی در غرب هم می گذردواین برای نخستین بار است که مفهوم رأی اکثریت واحترام به آن درقانون نامه سیاست مندرج است.

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/05/2012-05-12_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/05/2012-05-12_b.mp3]

ازجمله کارهای عباس میرزا ومیرزابزرگ فرستادن یک عده محصل وصنعت آموز به انگلستان بود برای آموختن بعضی صنایع وعلوم جدید که به کار ایران آیدوبه حوایج مردم ایران سودمند باشد.درسال1815یک هیئت 5 نفری ازجوانان ایرانی برای تحصیل رشته‌های مختلف مثل مهندسی، طب، توپخانه، ریاضی، زبان وحکمت طبیعی به انگلستان روانه شدند.درمیان آن‌ها دونفر به مقامات بلند دولتی رسیدند.یکی میرزاجعفر مهندس باشی که بعد ها به سفارت ایران در عثمانی رفت ومشیرالدوله لقب یافت وسپس رئیس «شورای دولت» گردید.هموست که میرزا ملکم خان رساله خود را به نام «کتابچه غیبی یا دفتر تنظیمات»دراصلاح حکومت ایران به وی عرضه داشته است.دیگری میرزامحمد صالح شیرازی که اهل فضل وکمال وبسیار تیز بین ونکته سنج بود.اودرانگلستان زبان انگلیسی ،فرانسه،لاتینی،حکمت طبیعی،تاریخ وفن چاپ آموخت ودرآنجا به «مجمع فراموشان» یا«فراموشخانه»پیوست.پس ازبازگشت به ایران مترجم رسمی دولت وبعد وزیر تهران شد وبه ماموریت های سیاسی متعدد رفت.تاسیس اولین مطبعه چاپ کتاب‌های فارسی درایران وهمچنین اولین روزنامه فارسی درایران ازخدمات این مرد کارآزموده است.میزاصالح شیفته آزادی وانتظام جامعه انگلستان شده بود.اوبااعجاب میپرسد:که میتواند تصور کند که پرنس ریجنت که پادشاه این شهر بالفعل است(لندن)یعنی تاج پادشاهی که بر سراوست همه افعال واحکام ملوکانه او به طریق پادشاه جاری است،کوچه ای دراکسفرداستریت بنیادکرده به نام نامی خود،یک نفر استاد صنعت کار مرد فقیری دکانی دارددرمیانه کوچه واقع است،مدت شش ماه است که هرچه سعی میکنند که دکان اورا داخل کوچه اندازند قبول نمیکند.اگرفرضا بالفعل همه سپاه برسر او جمع شوندنمیتوانند بجزازدست اوگیردوطرفه اینکه پرنس خود نمیتواند ذره‌ای به اوضررمالی وجانی رساند.ولایتی به این امنیت وآزادی که اوراولایت آزادی مینامند ودرعین آزادی به نوعی انتظام پذیرفته که ازپادشاه الی گدای کوچه کلاً موافق نظام ولایتی مقید هستند وهرکدام اندک اختلاف وانحراف ازطریقه ونظام ولایتی نموده موردتنبیه میشوند…قواعد دولت داری وقوانین مملکت انگلند مخصوص است به خودانگلند به این معنی که هیچکدام ازممالک دنیا نه به این نحو منتظم است ونه به این قسم مرتب.سالها جانها کنده وخونها خورده وخونها ریخته اند تا اینکه به این پایه رسیده است.بالجمله کلیه دولت انگلند منقسم به سه قسم است:اولا پادشاه وثانیا «لارد»ویاخوانین،ثالثا «کامن» ویاوکیل عامه مردم.درخصوص قدرت مجلس عام مینویسد«فرضا اگر پادشاه حکمی جاری کند که موافق مصلحت ولایتی نباشد وکیل رعایا مقاومت وممانعت درجریان حکم مزبور نموده مطلقاً تأثیری نمی بخشد وجاری نخواهد شد.میزاصالح درآزادی بیان به عنوان یکی ازاصول پارلمانی،ازاستقلال وغیر قابل عزل بودن قاضیان انگلستان،وازانتظام دستگاه مالیاتی انگلند متعجب میشودوسرانجام درمقام مقایسه باآنچه درایران رواج داشته مینویسد:درزندان کنده ودو شاخه وزنجیری نیست.

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/05/2012-04-29_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/05/2012-04-29_b.mp3]

کوشش هایی که درفاصله بین جنگ‌های ایران وروس، تا تشکیل مجلس شورای ملی ،برای محدود کردن قدرت مطلق شاه وایجادنهادوزارت و…سرانجام ایجاد مجلس  شورای ملی وتصویب قانون اساسی مشروطه ومتمم آن انجام پذیرفته ،تحت عنوان مفهوم مشروطیت ازآن یادمی کنیم.می توان این فعالیتها راتاریخ آزادی درایران نام نهاد.به این معنا که دراین سالها ،تلاش شده قدرت مطلق شاه رامحدود کنند،یعنی زمینه‌هایی برای آزادی فراهم آورند.امااین آزادی به معنایی نیست که دردمکراسی های اخیر اروپا بوجودآمده.آزادی که روسو تعریف میکند«اطاعت ازقانونی که خود برخود نهاده ایم» پایه تمام دمکراسی های اروپایی است،هر چندروسو خودسیستم نمایندگی رانمی پذیرفت.درفاصله بین جنگهای ایران وروس تاتشکیل مجلس شورای ملی، وحتی پس ازآن،مسامحتا می‌توان گفت که صحبت از اعمال اراده مردم نیست،بلکه کوشش درجهت محدودکردن اراده های مطلق است.تجربه رضا شاه، محمد رضا شاه، و ولایت  فقیه نشان داد که صرف محدود کردن مطلقیت قدرت- بدون آنکه مردم اعمال اراده کنند- وضعیت دمکراسی وبازگشت ناپذیری مطلقیت تضمین نمی گردد.مشروطیت همان وضعیتی است که میتوان آن را نقطه صفر دمکراسی نامید.آزادی که روسو درقرارداد اجتماعی مطرح میکند،اعمال اراده آزاد انسان‌ها ،حقوق طبیعی مدرن، وحتی نطفه بحث حقوق بشر است. ازآنجایی که مسیحیت ،حقوق طبیعی قدیم را پذیرفته بودوبعدها نیز حقوق طبیعی مدرن، توسط هابز،لاک وروسو ودیگران دراروپا مطرح شده بود،مابااین سؤال مواجه می‌شویم که،اگر اسلام حقوق طبیعی را نپذیرفته ،چگونه به جامعه حقوقی مدرن وآزاد تن در می دهد؟ واگر قرار است که مفاهیم حقوق طبیعی مدرن،خارج ازسنت ما وارد جامعه شود( که شده) درآنصورت چه نسبتی میان مفاهیم مدرن اروپایی واین بخش از سنت ما برقرار می گردد؟

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/05/2012-04-14_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/05/2012-04-14_b.mp3]

روزنامه مجلس،شماره107،سه شنبه 20 جمادی الثانی1329،سال چهارم ص1:روح وحقیقت مشروطیت عبارت است ازقوه قضاییه .وقتی می‌توان ازقوانین مشروطیت مستفیض شدکه محاکم قضایی منظم باشد،واگردرمملکتی عدلیه نباشد،نمی توان مملکت رامشروطه وآن حکومت راحکومت ملی فرض کرد.روزنامه مجلس،شماره53،پنج شنبه24محرم1329،سال چهارم ص1:عدلیه روح مشروطیت وعلت العلل ایجاد دولت مشروطه وحکومت ملی است…غرض از همه انقلابات واجتماعات وجنگها وخونریزی ها وکشته شدنها وبی خوابی های چندین ساله،درواقع ،عدلیه است.پارلمان،کابینه ،انجمن های ایالتی وولایتی ،وتمام تأسیسات دوره مشروطه به منزله مقدمات شمرده شده،اصل الاصول همان عدلیه است.مهدی قلی هدایت،خاطرات وخطرات ص148:اشکال بزرگ ،شناختن وکلابود،معنی مشروطه راصدی نود نمیدانستند،به حرف‌های رنگین،خصوصا قدری باحرارت،توجهی بود.اکثر،صلاح شخصی رابرصلاح مملکت ترجیح می دادند.بین وکلای اصناف ،اذهان صاف تر واغراض کمتر بود.تجربه معلوم کردآن که بیشتربرخلاف دولت درنطق ها حرارت به خرج میدهد،شب هادرباریان راملاقات کرده است یاظل السلطان را،هر یک به دول اجنبی بیشتر حمله می آوردند،سرسپرده سفارتی هستند.تدبیر این بود که مجلس رادرانظار ازصورت معقولیت بیندازندو مضر به حال مملکت جلوه بدهند.بالاخره ،بگویند،مملکت حاضر نیست ورشته راپاره کنند.حرف حساب،محتاج به التهاب نیست.تاصنیع الدوله رئیس مجلس بود،قسمتی به ملایمت ومدارا می گذشت،بعدها به خشونت کشید.احسان نراقی،درگفتگو بااسماعیل خویی ص205:فاجعه مشروطیت تدوین قانون بود .این پیروی چشم بسته ازمفهوم قانون به معنای غربی آن باعث شدکه یک نهضت صد درصد ملی نتواند مسیرطبیعی خود راطی کند.ملت می بایست به جای انتخابات به چیزی ازسنخ «اجماع امت»روی می آورد.

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/07/2012-03-17_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/07/2012-03-17_b.mp3]

آدمیت: روشنفکران پیشگام اندیشه مشروطه خواهی بوده اندواهل شریعت بصورت انفعالی آنان را دنبال کردند. طباطبا یی: درسه دهه میان آغاز نیمه دوم عصر ناصری تا اعلام مشروطیت، روح اندیشه تجدد خواهی ،بیش ازپیش، درکالبد خودکامگی کهن ایران دمیده شد.این سه دهه رامی توان به نوعی عصر زرین تاریخ روشنفکری ایران نیز به شمار آورد.آدمیت، بیش ازدیگران این دوره رامورد بررسی قرار داده واهمیت آنرا برای دگرگونی های تاریخ جدید ایران برجسته کرده است، اما تاکنون درباره حضور سه ساله گروهی ازطرفداران نظام سنت قدمایی که توانستند درزمانی خطیر وپرمخاطره برای حکومت قانون درایران جای خالی روشنفکران را پر کنند،ازدیدگاه تاریخ اندیشه، پژوهش مهمی صورت نگرفته است. ارزیابی آدمیت تا پیروزی مشروطیت درست است، اما تعمیم آن به دوره ای که موضوع بحث ماست،درست نمی نماید. بی اعتنایی به اهمیت ماه های میان پیروزی مشروطیت وتشکیل مجلس دوم،در تحول مفاهیم درایران، دوره ای که در آن تلقی جدیدی ازنظام سنت قدمایی ایجادودریافتی نوآیین ازآن عرضه شد،موجب شده است که آدمیت توجهی به این مرحله ازتحول مفاهیم که اهل شرع حالت انفعالی را کنار گذاشتند وبه پیشگامان مشروطه خواهی تبدیل شدند نکند. ازاین حیث ،زمانی که بحران نظام خودکامه آغاز شد، روشنفکران، که نتوانسته بودند طرحی ازنظام آزادی رابه مثابه فلسفه سیاسی مشروطیت ایران عرضه کنند،اگربتوان گفت بطور طبیعی ،جای خود رابه گروه‌هایی از طرفداران نظام سنت قدمایی دادندکه باسلاح دوگانه توجیه مشروعیت نظام مشروطه در محدوده حکومت جور ونظر موافق برای تبدیل حقوق شرع به نظام حقوقی جدید به میدان آمده بودند.آغاز بکار مدرسه علوم سیاسی این دگرگونی عمده را نیز درپی داشت که برپایه درسهایی که درآنجا داده میشد،مجموعه های مدونی ازآن مباحث نیز فراهم آیدومنتشرشود. با پایان استبداد صغیر، مجلس به کانونی برای تحول تبدیل شدوابتکار عمل به دست گروه اهل شریعت وحقوقدانان مجلس افتاد. اینک زمان روشنفکران به سرآمدواهل شریعت مجلس نیزدرمیدان جاذبه منطق حقوق جدید قرارگرفتند که حقوقدانان ایجادکرده بودند. اینان توانستند ناحیه ای ازنظام سنت قدمایی رادرمیدان جاذبه منطق اندیشه جدید قراردهندوبدین سان، قدیم درنسبتی باجدید قرارگرفت که ایستادن ایران درآستانه دوران جدید رابرای همیشه تثبیت می کرد.

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/07/2012-03-03_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/07/2012-03-03_b.mp3]

کانت: مکانیسمی که میان حسگانی و فهم عمل میکند زمان است.زمان به عنوان سلسله زمان،هم جزء نگرش هاست وهم به مفهوم هاتعلق دارد.زمان زیر بنای شکلواره است.زمان به گونه،کمی،کیفی،اضافی وجهت مندی معین می‌شود که همان تقسیم‌بندی چهارگانه مقوله هاست که هر یک از آن‌ها به سه مقوله دیگر تقسیم میشوند.نگرش حسی،اندیشدن مفهومی،کاربرد مقولات وشکلواره سازی شرایط امکان شناخت راپدیدمی آورد.فیشته در مجموعه سخنرانیهایی با عنوان «ویژگیهای اساسی دوران جدید»پس ازکانت وپیش ازهگل توضیح داده است که دوران جدیدی در تاریخ اروپا آغاز شده که بایستی ازدیدگاه فلسفی فهمیده شود.درک از زمان کلی مانند هر درک فلسفی دیگر مشروط به مفهومی یگانه از زمان است.مفهوم کمالی ازپیش متعین شده از زمان به رغم تدریجی بودن آن  که درهر مرحله‌ای مشروط به مرحله پیشین است.این درک مستلزم طرحی جهانی است که به روشنی ودر یگانگی آن فهمیده میشودوبا توجه به آن میتوان همه دورانهای اصلی حیات بشری برروی زمین را استنتاج کرد.نتیجه گیری کانت که سوبژکتیویته وابژکتیویته هردو دارای یک ریشه اندو آن خود آگاهی استعلایی(ترافرازنده)است،هگل را به اینجا رساند که بگوید:درفلسفه سوبیکت همان ابیکت و ابیکت همان سوبیکت است،دردین خدا همان انسان وانسان همان خداست که تاریخی برآن گذرکرده(زمانی طی شده)مارکس با تأکید بر این اصل روش شناختی که آناتومی انسان کلید  آناتومی میمون است بیان داشت که:اقتصاد بورژوازی کلید اقتصاد باستانی واست.فرنان برودل:تاریخ در معنای جامع آن،تاریخ همه تاریخ های ممکن و تبین ضرباهنگهای متفاوت زمان تاریخی است.اومینویسد:درنظر من ،تاریخ حاصل جمع همه تاریخ های ممکن است.کوزلک:با توجه به دو مفهوم قلمرو تجربه»و«افق انتظارات» مارا به یکی ازویژگیهای زمان تاریخی احاله می دهداو مینویسد«همیشه ،چیزی بیشتر یا کمتر ازآنچه از نشانه‌های مقدماتی بر می‌آید ،اتفاق می افتد.».

قسمت اول:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/07/2012-02-18_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2012/07/2012-02-18_b.mp3]