Welcome to Delicate template
Header
Just another WordPress site
Header

نخستین ترورسیاسی پس ازپیروزی مشروطیت

January 21st, 2014 | فرستنده admin در دسته بندی نشده
image_print

 نقشه ترورامین السلطان توسط «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» و«انجمن آذربایجان» طراحی وبه اجرا گذاشته شد. احمد کسروی درگزارش خود درباره «کشته شدن اتابک»، چگونگی کشته شدن امین السلطان را دروجوه اساسی آن همان گونه توضیح می دهد که یکی ازنمایندگان تبریزدرمجلس اول درهمان زمان ثبت کرده است، این نماینده  مجلس که به گفته یکی ازنظریه پردازان  مشروطیت ایران “یکی ازناشناخته ترین علمای مشروطه خواه ویکی ازبزرگترین دانشمندان آن دوره بود”، میرزا فضلعلی آقا تبریزی است؛ گزارش کامل میرزا فضلعلی آقا تبریزی درباره چگونگی کشتن اتابک درکتابی تحت عنوان «بحران دمکراسی درمجلس اول» آمده است. این کتاب مجموعه ای است ازاسناد ونامه های خصوصی ویاداشت های تاریخی میرزا فضلعلی آقا تبریزی که به کوشش غلامحسین میرزا صالح منتشر شده است. فریدون آدمیت درمعرفی و”سنجش منابع” خود می نویسد: “از اسناد معتبری که میرزا فضلعلی آقا به جای گذارده” دردو تحقیق مهم خود «مجلس اول وبحران آزادی» و«اندیشه های طالبوف تبریزی بهره مند» شده است.

احمد کسروی با اشاره به واپسین حضورامین السلطان درمجلس شورای ملی ونقل بخش های مهمی ازسخنان اتابک، تحلیلی شگفت انگیزازنقش امین السلطان ارائه می دهد، که با هیچ یک ازواقعیت هایی که خود او گزارش می دهد، نه سازگاری که تناقضی فاحش دارد، همان گونه که پیش ازاین اشاره شد، اتابک درواپسین روزهای صدارت می کوشید «دستخطی» کتبی ازمحمد علی شاه در دفاع از«اصول مشروطیت» ومجلس دریافت کند وبه مجلس ارائه نماید. بنا برگزارش کسروی امین السلطان چند ساعت پیش ازکشته شدن درسخنان خود درمجلس گفته بود: «برای این درمجلس حاضر شدیم که خاطرآقایان وکلا را ازمراتب مستحضرداریم ودستخطی هم صادرشد تاکید دراجرای قوانین مشروطیت واتمام قانون اساسی وسایرقوانین». کسروی سخنان اتابک را «سراپا فریب وبی شرمانه» و واکنش تاییدآمیزاکثریت نمایندگان مجلس  را به آخرین تلاش های امین السلطان به قصد وادار کردن شاه به «رعایت اصول مشروطیت » ، «بیخردانه» توصیف می کند. تحلیل های شگفت انگیزکسروی دردوره خطیرمجلس اول آمیخته به نوعی شیفتگی به «خیزش»های «توده» است. این «خیزش» ها که چندان هم توده ای نبود عمدتا به تحریک تشکیلات «انقلابیون» حرفه ای «اجتماعیون عامیون قفقاز» وهمزادان وهمکاران آشوب گرای آنان دربرخی ازشهرها ی ایران وعمدتا به نام «انجمن» ها هدایت وازجانب اقلیت افراطی درمجلس پشتیبانی میشد. کسروی درکتاب خود تحت عنوان «تاریخ مشروطه ایران» ضمن گزارش ازفعا لیت های غیرقانونی، هرج ومرج طلبانه وآشوب گرایانه  انجمن ها و«توده» ، بویژه دردوره مجلس اول، رفتارآنان را عین مشروطه خواهی ارزیابی ومورد تایید قرارداده است، دیدگاه های «توده» گرای کسروی به نظرمی آید به سهم خود حداقل برای دوره ای معین ازجمله عوامل زمینه سازدریافت ها ونتیجه گیری های غلط چند نسل ازخوانندگان «تاریخ مشروطیت ایران» گشت که درمغایرت با واقعیت های تاسیس نخستین حکومت قانون درایران بود. مشروطه فقط لفظی نبود که با«خیزش توده» یکسان معنا گردد، نیازبه نهاد هایی داشت که بتواندبنیاد های مناسبات حقوقی جدید را بر مبنا ی قوانین جدید، که مشروطیت با آن می توانست به تدریج تحقق یابد، تاسیس نماید. برقراری نظامی ازآزادی ها به مقدمات وبنیاد هایی درنظر وعمل نیاز داشت که به یک باره  نمی توانستند فراهم گردند.

کسروی درتوضیح چرایی کشتن امین السلطان تحت عنوان«عباس آقا که بود وچرا این کار را کرد؟!» می نویسد: «اتابک چنانکه ازرفتارش پیدا شد پا فشاری به برانداختن مشروطه می نمود وراستی آن که بیشترنمایندگان را تباه گردانیده نیروی مجلس را ازدستش گرفته بود. این به بسیاری ازآزادیخواهان(!) سخت می افتاد واین بود آرزوی کشتن اورا می کشیدند.دراین هنگام درتهران یک مرد آزادی خواهی می زیست که خود جوان ولی بسیاردلیروکاردان می بود وسپس یکی ازپیشروان بنام شورش ایران گردید». کسروی ضمن اشاره به حضورحیدرعمواغلی به عنوان «مهندس» درکارخانه برق حاجی امین الضرب درادامه می نویسد: «درسال دوم مشروطه که درتهران انجمن ها یی برپا می گردید، یک انجمن نیزآذربایجانیان به نام انجمن آذربایجان بنیاد نهادند که می باید گفت نیرومند ترین وبه کارترین انجمن ها می بود. حیدرعمواغلی یکی ازکوشندگان درآن انجمن می بود، وچنین پیداست که با «کمیته اجتماعیون عامیون» ایرانیان قفقازبستگی می داشت. هرچه هست این حیدرعمواوغلی کشتن اتابک را به گردن می گیرد، وچنین می گویند که تقی زاده هم آگاهی می داشته، وبرای این کارعباس آقا را که جوان خونگرم غیرتمندی می بود برمی گزیند ودستورکاررا می دهد وآن روزکه عباس آقا تیرانداخت حیدرعمواغلی خود درجلوی بهارستان می بوده».(ص 454) کسروی برای آن که بتواند تحلیل خود را کامل ترآرایش کند می نویسد: «یک چیزی که می باید درپایان گفتاربیفزاییم این است که انگلیسیان چون اتابک را افزاردست روس می شناختند ازاو آزرده می بودند، وباشد که کشته شدن اورا آرزومی نمودند وبه دستیاری آقای تقی زاده ازپیش آگاهی می داشتند». کسروی درادامه با اشاره به چند نکته تاکید دارد که «کمیته» نقشه «کشتن اتابک را دنبال می کرده است». اوهمچنین بر«همبستگی» حیدرعمواغلی با «کمیته قفقاز»، واشاره به آمدن میرزا جعفرزنجانی وهمراهان از قفقازبه منظورایجاد «بنیاد استواری برای مجاهدان» آذربایجان ویکسانی «جمله های لایحه مجاهدان خوی» مبنی براین که اگر«امین السلطان را ازوظیفه خود معزول نکردند آن وقت دردفع نحس وجود اوبنا گذاری خواهد شد» اشاره می کند.

فریدون آدمیت پژوهشگرمهم مشروطیت که می کوشید نظرات را به اهمیت این حادثه منحصربه فرد درتاریخ معاصرایران ونقش آن در تحولات بعدی تاریخ ایران جلب کند، درآخرین پژوهش خود«مجلس اول وبحران آزادی» دربررسی دقیق تروراتابک توسط «افراطیون» به نکات قابل توجهی اشاره می کند که می کوشیم فشرده ای ازگزارش تاریخی اورا بیاوریم. اومی نویسد: “انبوه اسناد ومدارک اصلی تاریخ که به دست ما رسیده، کارنامه چهارماهه دولت امین السلطان را روشن می نماید ونکته مبهمی به نظرنمی آید که جای حدس وگمان باشد. تاریخ هیچ مدرکی ارائه نمی دهد که او(اتابک) درسفرچهارساله فرنگستان نقشه «به باد دادن ایران» را می ریخت؛ یا دربازگشت «درکارانهدام مشروطیت» بود؛ یا می خواست مجلس را به «سیاست ضد ملی» بکشاند؛ یا اووصنیع الدوله «همخیال» بودند که مجلس را براندازند وبه گرفتن قرض تازه ای ازخزانه روس برآیند…” اسناد تاریخی وزارت خارجه انگلیس درباره اتابک که پس ازآن انتشاریافته وآدمیت آنان را بررسی کرده، بی اعتباری تمامی حدس وگمان های کسروی درباره اتابک وچگونگی روابط اورا با روس وانگلیس آشکارمی سازد. براساس اسناد وزارت خارجه انگلیس که پس ازآن انتشاریافته اسپرینگ رایس وزیرمختار انگلیس نه تنها ازاتابک  آن گونه که کسروی حدس می زند «آزرده» نبود بلکه کاملا رفتار جانب دارانه اتابک را نسبت به مشروطه، برخلاف سفیرروس، اگرچه ازموضع منافع انگلیس تایید ومورد حمایت قرارمی داد، . آدمیت براساس اسناد وزارت خارجه انگلیس می نویسد: ” اسپرینگ رایس درپیام خصوصی اش امین السلطان را ازمضمون شایعه ها که به تصریح او به وسیله عاملانی درشهرپخش می شد، بیا گاهانید…و نگرانی اش را پنهان نداشت که جان اودرمخاطره است. درآخرین دیداروزیرمختارورئیس الوزرا(شامگاه بیستم رجب، یک روزپیش ازترور)، درباره همان شایعه های شهری (ازجمله اینکه جان اودرمخاطره است) صحبت شد. امین السلطان با پوزخند گفت: «به زودی ثابت خواهد شد که آن شایعه ها چه اندازه عاری ازحقیقت است». واقعش اینکه همه مواد آن اتهام نامه دربرابرنقد تاریخ بهتان وباطل است؛ وجماعت افراطیون به راه مقصد خویش به هروسیله ای دست می بردند که ساده ترین آن جعل ونشراکاذیب وحربه خشونت عریان بود”. آدمیت درباره شخص و نقش اتابک درتحولات مشروطیت می نویسد :”امین السلطان نه منجی ایران بود، چنانکه معتقدان به او به ساده لوحی می انگاشتند، نه قصد خیانت به مجلس ومشروطگی داشت، چنانکه دشمنان اوبه نافهمی وبداندیشی تبلیغ مسموم مستمرمی کردند”. او شرح کشتن امین السلطان را براساس «دوماخذ اصلی»، سرگذشت شخصی حیدرخان وگزارش میرزا فضلعلی آقا تبریزی نماینده تبریزکه درروزحادثه درمجلس حضورداشته و مذاکرات مجلس وسایرنوشته ها ونامه های خصوصی که دارای “نکته هایی” بودند، گزارش، بررسی وآن را موضوع تحلیل قرار داده است وازسرگذشت شخصی حیدرخان (مجله یادگارسال سوم شماره چهارم وپنجم) آغازمی کند؛ «…حوزه مخفی اجتماعیون عامیون طهران که مرحوم حاج ملک المتکلمین وآقا سید جمال واعظ درآن عضویت داشتند، اعدام اتابک را رای داده وبه کمیته مجری حکم اعدام اتابک را فرستادند. کمیته مجری هم حکم را به هیات مدهشه که عبارت ازدوازده نفرتروریست، تقسیم به سه جوقه چهارنفری وتحت ریاست من بودند فرستادند». کمیسیون مخصوص برای تعیین اسلحه، پس ازمشورت «به اکثریت آرا» مقررداشت که عمل تروربا رولورانجام پذیرد نه با بمب یا اسلحه دیگر. درهیات مدهشه قرعه کشیده شد، وبه نام عباس آقا بیرون آمد…روزمقرربه مجلس رفتیم. عباس آقا جزوتماشائیان به پارلمان رفت، ولی ما درحیاط ودرمجلس راه رفته صحبت می کردیم تا اینکه اتابک با سیدعبدالله به سوی در، ازمجلس بیرون می آمدند. سیدی برای تظلم سید عبدالله را نگاه داشت، واتابک جلوآمد. همینکه دوقدم ونیم…(متن منتشرشده آن خاطرات همین جا قطع می شود).حیدرخان درخاطرات خود درارتباط با «حوزه اجتماعیون عامیون پایتخت» بررابطه با چند نفر ازوکلای مجلس تصریح کرده ونوشته بود: «چند نفرازوکلا که با فرقه اجتماعیون عامیون مسلمان های قفقاز رابطه داشتند، با هم ارتباط پیدا کرده معا  (با هم) کارمی کردیم…».

میرزا فضلعلی آقا تبریزی درگزارش مفصل خود، که همان زمان وقوع حادثه نوشته، ابتدا درباره سوابق اتابک ونظرات مخالف وموافق  درباره او برای صدارت پس ازپیروزی مشروطیت اشاره می کند ومی نویسد: «اوازمیان رفت. درحال حیات ربطی نداشتیم، درمماتش هم اگرنگویم انچه را صحیح عقیده خودم است، انصاف نکرده ام. اوبعد ازسفرفرنگستان غیرازامین السلطان اول بود وتمام همتش این بود که خدمتی به ملت وایران نماید که تلافی کارها ی وزارت ایام استبدادش بشود…روزآخر عمرش عریضه ای که به شاه عرض نموده بود، به جهت شدت وسختی اش دوسه سطرازآن را درمجلس نخواسته بود علنی شود وجواب شاه را که به مجلس آورده، خوانده شد، دلیل بود به عقیده ای که دارم.». میرزا فضلعلی آقا تبریزی سپس به شرح کامل کشتن اتابک می پردازد واشاره ای به فعالیت های علنی چند روزپیش تر انجمن آذربایجان دارد، آنان در سطح شهر شایعه کرده بودند «اتابک وصنیع الدوله رئیس (مجلس) هردو برای برهم زدن مجلس همخیالند» درگزارش میرزا فضلعلی آقا که خود نیزنماینده تبریزدرمجلس اول بود، به این نکته که «تقی زاده هم با آن ها همخیال ودرکاراست وحاجی میرزا ابراهیم آقا (نماینده دیگر مجلس) دراغلب مجالس آنها هست» تصریح شده است. نام تقی زاده به گفته فریدون آدمیت درمتن منتشرشده درمجله یادگارحذف گردیده.

پس ازکشته شدن اتابک؛ “دستگاه خشونت ازگردش” بازنایستاد، هدف جبهه افراطی درمجلس وبیرون مجلس جلوگیری ازتعقیب قضایی عاملان قتل بود، فشارهاوتهدید ها ی آشکاروپنهان برنظمیه وعدلیه وارد گردید، صنیع الدوله درپی چند نامه تهدیدآمیزمجبوربه استعفا گردید، حاکم پایتخت نامه های تهدیدآمیزدریافت کرد “که مبادا به دستگیری کسی برآید”. به خانه امین السلطان هم نامه های تهدید آمیز انداخته شد مبنی برآن که “اگرتشیع جنازه عمومی نمایند، آن جا را با بمب منفجرخواهند کرد”. افرادی از انجمن آذربایجان ودروازه قزوین به نام “اهل بازار” جنازه قاتل را ازمجلس خواستار شدند، نظمیه که جسد قاتل راشبانه «مثل مرده مقصرین» به خاک سپرده بود، ازترس هجوم «انجمن ها» با میانجی گری یکی ازنمایندگان مجلس به شرط دست برداشتن آنان “ازهووجنجال”، قبر را به آنان “نشان” داد. به قول آدمیت یک معما حل شد؛ انجمن آذربایجان گورقاتل را “گل ریزان” کرد و اورا «شهید راه وطن» خواندند وملک المتکلمین وسید جمال واعظ اصفهانی دروصف «شهید راه وطن» سخن سرایی کردند.

روزنامه های سخن گوی «افراطیون» با روش های جنجالی، به ستایش ازآنان پرداختند. “در«اعلان» خاصی که صوراسرافیل منتشرکرد گفته شد: با اعدام «میرزا علی اصغرخان خائن السلطان…رفع شرآن خائن ملک وملت را نمودند». روح القدس نوشت: “اعدام امین السلطان که چند سال مشغول نقشه «به باد دادن ایران» بود وهمه «اغتشاشات بلاد واین قتل وغارت ها به واسطه تحریکات اوشده است» لازم افتاد”.

واکنش عمومی نخستین مجلس شورای ملی دفاع قاطع از«آن مرحوم مشروطه طلب ومجلس خواه» بود، شرکت نمایندگان “درمراسم فاتحه خوانی” آن هم درآن فضای تهدید وارعاب “جلوه خاصی داشت”، قصد آن بود که عموم مردم بدانند که مجلس اتابک را صدراعظم مشروطه خواه می دانسته. درمجلس محقق الدوله رئیس مدرسه سیاسی گفت: «هروقت دولت خواست با ملت همراهی کند، چهاردزد خائن باید باعث اینگونه افسادات واتفاقات بشوند» وخواستارتشکیل کمیسیون شش نفره مجلس برای رسیدگی ونظارت برتحقیقات قضایی شد. صدیق حضرت از مدیران مدرسه سیاسی آن پیشنهاد را به دلیل اهمیت «پولیتیکی» آن تایید کرد.  صادق مستشارالدوله تعیین کمیسیون مجلس برای نظارت برتحقیقات قضایی را با یک توضیح خلاف آئین پارلمانی رد کرد، مستشارالدوله گفت تعیین کمیسیون ازطرف مجلس «اول سکته ای است که ما به عدلیه وارد می آوریم». آدمیت این موضع گیری اورا به نزدیکی ورفاقت اوبا جناح افراطی مجلس ربط میدهد. امام جمعه خویی گفت: «باید خوب دانست این امرشخصی نبوده بلکه امرنوعی است». احسن الدوله ضمن تایید تعیین کمیسیون گفت: «آخرخودحکومت ونظمیه هم دراین خصوص تکلیفی دارند».

انجمن اصناف وانجمن هواداران مجلس که ازآغازازمجلس پشتیبانی می کردند “ازقصورمجلس درتصمیم گیری دربرابرعوامل خشونت ناخرسند بودند وخواستار مجازات عاملان توطئه بودند” واین درشرایطی بود که مجلس رئیس نداشت وقادر به تصمیم گیری جدی نبود.

 به نظرمی آید که پی آمد های زیان بار مواضع «افراطیون» درمجلس اول ودوم وتحریف های تاریخی که پس ازآن انجام گرفته است موجب گردیده که آدمیت اصرارورزد “هویت اعضای اجتماعیون عامیون که درتصمیم گیری ترورامین السلطان فعال بودند شناخته” شود؛ وآنان را این گونه معرفی می کند: “ملک المتکلمین وسید جمال واعظ اصفهانی (که حیدرخان نیزبه اسم ورسم ازآن ها نام برده) ودونماینده افراطی مجلس حسن تقی زاده ومیرزاابراهیم آقا تبریزی. آنها ازکسانی بودند که حیدرخان درتوضیح همکاری اش با ایشان نوشته: «چند نفرازوکلا که با فرقه اجتماعیون عامیون مسلمان های قفقاز رابطه داشتند، با هم ارتباط پیدا کرده معا (با هم)  کارمی کردیم». آدمیت درادامه اصرارخود درآشکارساختن نا م ها می نویسد: “پنجاه وهشت سال بعد، تقی زاده درجواب سئوال راجع به کشتن امین السلطان نوشت: «من اگرچه حیدرخان را می شناختم ولی این حرف ها که من ازاعمال ونیات اواطلاع داشتم…بی اساس است» (مجله سخن بهمن 1344 ص 47). و آدمیت درواکنش به اظهارتقی زاده آن هم پس ازبیش ازنیم قرن می نویسد: “اودروغ می گوید ودراین گونه موارد که پای خودش به میان کشیده شده شرافت راست گفتاری نداشت. اودرتصمیم گیری جمعی حوزه اجتماعیون درباره قتل اتابک مشارکت داشت”. آدمیت در”سنجش منا بع” درباره مشروطیت، درباره خاطرات ونوشته های تقی زاده می نویسد: “خاطرات او به عنوان اثرتاریخی، آشفته ونا مضبوط است…آنچه مربوط به سرگذشت شخصی است به کارتاریخ نمی خورد. وتا حدی که مربوط به حوادث مجلس اول ودوم می شود، ازگفتگوی جدی درباره قضایای حساس ومهم به عمد پرهیز می جوید وسرهم بندی می کند…اما مطالب اوراجع به دوران رضا شاه به تناسب ازاعتباربیشتری برخورداراست، گرچه هیچ قضیه مهمی را به تمامی نمی آورد”.

[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/01/2014-01-18_a.mp3]

شما می توانید دیدکاه ها را از طریق RSS 2.0 پیگیری نمایید. Responses are currently closed, but you can trackback.