دولت ایران در عداد ممالک«کنستی توسیو نل»در آمد
June 1st, 2013 | فرستنده در دسته بندی نشدهاحتشام السلطنه موضوع تاسیس «پارلمان ملی» و «انتخاب نمایندگان» و قانون اساسی را درجلسه فوقالعاده دربار عنوان کردو دردفاع از آن سخت ایستاد .نشر این اخبار افکار عمومی را تکان داد .احتشام السلطنه:مجلس ملی باید تاسیس شود که وکلایش را ملت برگزینند واگرقراراست کار اصلاح مملکت را جدی بگیریم پادشاه نیز باید از رأی مجلس ملی متابعت فرمایند.
امیر بهادر وزیر دربار:«هرگز به چنین کارهای انقلابی تن در نخواهم دادو…» امیر بهادر:«شما قجر هستی حمایت شاه با شماست نه اینکه بگویی «قدرت شاه را بایدمحدود ساخت»احتشام السلطنه:بله من قجرم اما فرق من باشما این است که من شاه ایران را درمقام امپراطورآلمان میخواهم وشما او راامیر بخارا می خواهید. وزیر اعظم عین الدوله که حضور شاه رفت مطلب را چنین عنوان کرد«برخی قصد محدود ساختن قدرت سلطنت را دارند وبا نقشه انقلا بی در پی بر انداختن سلسله قاجار هستند.مظفر الدین شاه متذکر شد«همگی پادشاهان مغرب زمین به یاری مجلس ملی خود حکومت می کنندو قدرت و استقلال دولت های ایشان بیشتراز قدرت و استقلال دولت ماست»…
درسال 1324 جمع بست نشینان در سفارت انگیس به 14000 نفر رسید وکیل الدوله به امین السلطان می نویسد«افرادی قانون دان به جماعت بستیان پیو ستند که قانون فرانسوی برای آنان میخواندند وترجمه میکردند و خواهان همان قانون فرنگی بودند»…مخبر السلطنه مینویسد «در شهر اوراقی منتشر شد که ما«مشروعه نمی خوا هیم» وزیر رسایل دربار می نویسد«دستخط مبارک دایربه ایجادمجلس که شرف صدور یافته بود در آنجا به اسم «مجلس اسلا می»قید شده بود.مردم قبول نکردند واستدعا کردند که باید«مجلس ملی» باشد،ما کاری با مذهب نداریم وهمینطور دستخط صادرشد»…تلگراف دولت به سفارتخانه های ایران به زبان فرانسه مخابره شد واعلام گردید «به موجب دستخط همایون دولت ایران در عداد ممالک کنستی توسیونل درآمد.
نظریه سیا ست مطلقه:محمد رفیع طبا طبا یی نظام العلمای تبریزی رساله ای دارد به نام «حقوق دول وملل»که درسال 1321 منتشر شد.او می نویسد:تکلیف مردم فرمانبرداری بی چون وچرااز حکومت است برای اینکه نافرمانی به آشوب میانجامد و مصلحت عام درنظم وامنیت است این اطاعت محض حتی درمورد ستمکار ترین فرمانروایان هم واجب است.خلافت رسول خدابا امام است امامت ذاتادوجنبه داردیکی مجرد«علم به احکام رسالت » که آنرا دین می نامند.دیگر نظام دادن عالم که آنراملک وسلطنت گفته اند،البته امام جامع هر دو جنبه است. اما عالمان ومجتهدین به جهت عدم اجتماع شرایط و مقتضیات آن ،این دو جنبه را ندارند.ازاینرو علم به احکام رسالت منقسم میشود ازامر نظام دادن عالم بدین معنی که «علما» متکفل شعبه دین هستند وفرمانروایان متکفل امورملک و«مصلحت عام» اقتضا دارد که آن دو مقام «از هم سوا باشند».
رابطه دولت ومردم پیمانی است که از جانب پروردگار مقرر گشته وبر ذمه بندگان خداست که آنرا واجب الاطاعه شمارند.
قسمت اول:
[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/06/2013-06-01_a.mp3]
قسمت دوم:
[audio:https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/06/2013-06-01_b.mp3]
شما می توانید دیدکاه ها را از طریق RSS 2.0 پیگیری نمایید. Both comments and pings are currently closed.