پیدایش«انجمن» ها پس ازپیروزی جنبش مشروطه خواهی درایران

با پیروزی جنبش مشروطه خواهی وتاسیس نخستین مجلس موسس وقانون گذاری، پدیده نوظهوری درایران به نام «انجمن» سربرآورد.  ازنوشته های درباره انجمن ها دردوره مجلس اول، چنین برمی آید که اصطلاح «انجمن» بدون آنکه معنا ووظیفه آن درحوزه نظری، حقوقی وسیاسی روشن باشد، تحت شرایط “انقلابی” آن زمان درابهام همه جانبه خود ظاهر گردید وپس ازآن ازطریق نوشته های سیاسی بی سند ومدرک به عنوان نهاد های” انقلابی” مدافع مشروطیت معرفی شدند. کلمه «انجمن» که شامل همه نوع انجمن، اجتماع، جمعیت، صنف، مشاوره، هیات عزاداری، گروه های هم مسلک، موسسه، تجمع محلی، انجمن سیاسی، جلسه، تجمع همشهری ها، شاهزادگان، دیدار های خانوادگی ومحل اجتماع اصناف و…می شد، به یکسان بدون توجه به معنا ومحدوده حقوقی وسیاسی آن ها زیرعنوان هایی ازقبیل «انجمن انسانیت، غیرت، شرافت، حقیقت، مظفری،چاله میدان، اهل طرب، دروازه قزوین، اصفهان، کرمان، کفاشان، فراشان، تلگراف خانه، اداره گمرک، تفتیش دوایردولتی، اجتماعیون، فتوت، فرهنگ، اصناف، خویشاوندی، منع باده فروشی وریش تراشی» و…آغاربه فعالیت کردند، فعالیتی که خود  آن را« دفاع از مشروطه در برابر مخالفان مشروطه» نام نهادند.ازآن پس گویی لفظ «انجمن» فی نفسه نوعی ارزش وتقدس می یابد. آدمیت  می نویسد:” با افزایش شمارانجمن ها (پس از پیروزی جنبش مشروطه خواهی)، «انجمن مرکزی» به وجودآمد” با این هدف که «روح تمام انجمن ها» درآن حضورداشته باشد. «انجمن مرکزی» که فقط در ظاهرمرکزی بود،” مصوبات ” خودرا،«رای ملت» معرفی می کرد، که به گفته آدمیت غلط وعاری ازحقیقت بود. اومی نویسد: ” نه آرای چند انجمن نماینده افکار عمومی پایتخت بود، ونه به طریق اولی منعکس کننده آرای ملت. رای ملی تنها درمصوبات مجلس ملی می توانست جلوه یابد.

 درنوشته ای درباره «انجمن» ها تحت عنوان «انجمن های تهران درعصرمشروطیت»(فاطمه شیرالی) ، نویسنده آن این گونه آغازسخن می کند “انجمن ها ی ملی درواقع مجامع ومراکزتجمع نیروهای پراکنده مشروطه خواه دردوره انقلاب مشروطیت به شمارمی روند.” وی سپس درطول “پژوهش” خود به دنبال اثبات “مشروطه خواهی “ا نجمن ها ست. این “پژوهشگر” که ظاهرا به منابع متعدد مرا جعه کرده وازجمله برخی «منابع وماخذ» وی پژوهش های  آدمیت واز جمله آخرین نوشته اوست، کوچک ترین اشاره ای به پژوهش ها وارزیابی آدمیت درباره «انجمن»ها درهمین کتاب نمی کند ودرنزدیک به سیصد صفحه کتاب خود تنها به یک جمله ناقص ازکتاب مهم «مجلس اول وبحران آزادی» آدمیت اشاره می کند. اما درواقع «انجمن ها ی تهران درعصر مشروطیت» براساس اطلاعات دو منبع “پژوهشگر”  یعنی روزنامه «حبل المتین» وکتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» مهدی ملک زاده تنظیم  وساخته وپرداخته گشته است. روزنامه حبل المتین به مدیریت ملک المتکلمین خود نقش ارگان تبلیغی جنجالی انجمن ها را برعهده داشت. وکتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» مهدی ملک زاده (پسر ملک المتکلمین مدیرروزنامه حبل المتین )  به گفته خود “پژوهشگر” انجمن ها مجموعه ای است از”خاطرات مکتوب وشفاهی”  ملک زاده (بخوان خیال پردازی)  که اوتاریخ خود را براساس آن نوشته وهیچ منبع معتبر ومستقل دیگری  آن ادعا ها را تایید نکرده است . نویسنده  درصفحه 158 «انجمن های تهران درعصرمشروطیت» درتوضیح جناح بندی های مجلس اول به نقل ازآدمیت می نویسد: “ازدیگراعضای برجسته انقلابیون می توان میرزاابراهیم آقا تبریزی ومیرزا ابوالحسن خان معاضدالسلطنه نام برد” واین تنها اشاره ناقص “پژوهشگر” است به آخرین ومهمترین پژوهش آدمیت درباره مشروطیت وتوضیحات مستند ومستدل او درباره انجمن ها. “پژوهشگر” انجمن ها ی عصر مشروطیت، دربخش دوم کتاب خود “انجمن ها ی پس ازصدور فرمان مشروطه” را ازآن پس “انجمن های ملی” می نامدو دردوخط ، هم به توضیح تاریخ مشروطیت می پردازد وهم پیدایش “جمعیت های سیاسی” که پس از”رشد فزاینده انجمن نامیده شدند”  اودرآغازهمین بخش ازکتاب می نویسد: ” تلاش های پیگیرودامنه دار آزادی خواهان واصلاح طلبان به رهبری سیدین سرانجام به بار نشست. مجلس شورای ملی…افتتاح شد. ازاین پس تلاش آزادی خواهان درمسیری دیگربه جریان افتاد وآن همانا صیانت ازمجلس دربرابر مخالفان مشروطه بود… در این میان جمعیت های سیاسی با هدف حمایت ودفاع ازمجلس ومشروطیت درمقابل طرفداران استبداد پدید آمدند. جمعیت های مذکورکه ازآن پس رشد فزاینده ای درتهران یافتند، انجمن نامیده شدند”. نویسنده کتاب «انجمن های تهران درعصرمشروطیت»  درارائه ی نمونه هایی از این “حمایت” ویا “صیانت” ازمجلس توسط  “انجمن ها ی ملی” درطول عمرمجلس اول نمی تواند جزبه عملکرد اقلیت افراطی مجلس و«جبهه افراطیون» در درون وبیرون مجلس، آن هم درعبارت هایی  سرتا پا متناقض، اشاره کند. جبهه ای که به گفته فریدون آدمیت”سهم” آن “به کتاب مشروطیت خشونت عریان بود وعاملی که درحد خود درانهدام مجلس مسئولیت داشت”.
از کسان دیگری که “چیزهایی” درباره تاریخ مشروطیت نوشته اند، وازجمله درباره نقش«انجمن» ها بویژه در زمان نخستین مجلس مشروطه به گزافه گویی پرداخته مهدی ملک زاده  نویسنده«تاریخ انقلاب مشروطیت ایران »است. ملک زاده درآن کتاب ازانجمن یاجمعیت سیاسی شانزده نفری با عنوان«کمیته انقلاب ملی» نام می بردکه از«رشیدترین ومهمترین فرزندان انقلاب»تشکیل گردیده بود که از«رهبران مشروطه» و«قائدین انقلاب» بودند وجملگی آماده بودند«برای حفظ آزادی وپایمال نشدن خون هزارها نفری که برای به دست آوردن مشروطیت ریخته شده بود» جان خودرا فدا کنند، کسانی که درجنگ با استبداد سرخود راباختند وبه قیمت آن«ایران برای همیشه ازقید بندگی واستبداد آزاد شد». فریدون آدمیت  آن گزارش وتحلیل را عاری ازحقیقت می داند ومی نویسد:” آن وصف سراسرشارلاتانی است با حماقت مضحک. تاریخ هیچ کدام ازآن جماعت را ازرهبران وقائدان نهضت مشروطه خواهی نمی شناسد؛ آنان ازرشید ترین ومهمترین فرزندان انقلاب هم نبودند؛ برای تحصیل فرمان مشروطیت خون پنج نفرهم ریخته نشد؛ برای همیشه ازقید استبداد آزاد گشتن هم افسانه خنکی است…؛ وعنوانی که برای آن کمیته گذارده شده ازمخترعات نویسنده است همچون بسیاری ازدیگرمجعولات نوشته های او. درواقع، آن هیات همان«حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» است به علاوه چند تن که با آن گروه به درجات همکاری داشتند. آدمیت می افزاید گویا تاریخ نویسی نه سرمایه علمی می خواهد ونه فهم سیاسی وتاریخی؛ هرکس هرچه خاطرخواه اوست چون خشت به قالب میزند. تاریخ مشروطیت آکنده ازآن نوع یاوه نویسی هاست؛ هنرنقد تاریخی همین است که بیهوده گویی ها را دوربریزد”. فریدون آدمیت درآخرین پژوهشش، «جلد دوم ایدیولوژی نهضت مشروطیت ایران»، تحت عنوان« مجلس اول وبحران آزادی »، می نویسد: به هیچ رساله وسندی که به تعریف ووظیفه ومسئولیت«انجمن»هادرآغازکارآنان پرداخته باشد، برخورد نکرده و” هیچ مقاله یا رساله ای درباره نظریۀ انجمن ومسئولیت مدنی آن ازطرف هیچ انجمنی سراغ ” ندارد. به نظرمی آید وجود ابهام اساسی دربنیاد نظری ووجوه حقوقی وسیاسی«انجمن»ها سبب گردید حوزه فعالیت انجمن ها ومحدوده وظایف آنان آنچنان نا روشن ومغشوش و آشفته گرددکه”خیل انجمن ها” در دوره عمردوساله مجلس اول مشروطه نتوانستند”کردارشایسته ای” ازخودنشان دهند درفرصت بعدی بحث انجمن ها را براساس منابع دیگر پی می گیریم.

فریدون آدمیت خود درتوضیح «انجمن» یا «اتحادیه» فکرآن را”ناشی ازاصل آزادی اجتماعات دردموکراسی پارلمانی” ودر” تحلیل نظری، بنیاد انجمن را پیوند میان جامعه ودولت” می داند که” معرف طبقات ورده ها واصناف شناخته شده جامعه” هستند وبه همین اعتبار” شخصیت “.حقوقی آن را می بایستی قانون اساسی یا قانون نظامات انجمن مشخص گرداند.”
سیدجواد طباطبایی نیزدرنوشته های خود به دفعات مفهوم «جامعه مدنی» را مورد بحث وبررسی قرارداده وازجمله در کتاب «نظریۀ حکومت قانون» می نویسد:” تا زمانی که آدام فرگسن، دررساله ای با عنوان تاریخ جامعه مدنی، اصطلاح civil society را درتداول جدید آن به کاربرد، این اصطلاح، درزبان انگلیسی، به معنا ومعادل واژه دولت به کارمی رفت. درنوشته های انگلیسی تامس هابزوجان لاک اصطلاح civil society به عنوان معادلی برای civitas- به عنوان معادلی برای اصطلاح  یونانی polis وبه معنای دولت درتداول جدید -درمتن های لاتینی همان نویسندگان به کاررفته است. فرگسون وبویژه هگل که ازطریق ترجمه آلمانی رساله نویسنده اسکاتلندی(فرگسن)، اصطلاح Bürgerlische Gesellschaft راجعل کرد، این اصطلاح (جامعه مدنی) را درتقابل با دولت بکار گرفت”.  طباطبایی به مناسبت بحث در«تفسیر پدیدار شناسی روح» هگل می گوید:” هگل باتوجه به آنچه ازآدام اسمیت وسایراقتصاددانان کلاسیک بویژه نظریه پردازاسکاتلندی آدام فرگسن، که درمجموع آنها را می توان لیبرالیسم انگلیسی-اسکاتلندی نامید، گرفته بود، سعی کرد نشان بدهد که این دوحوزه (دولت وجامعه مدنی) باید جدای ازهم ودرعین حال درکنارهم ودررابطه ای دیالکتیکی با یکدیگربتوانند با هم وحدتی میان فرد وجمع ایجاد کنند.به این دلیل است که هگل هم لیبرالیسم را درحوزه جامعه مدنی پذیرفت وهم گفت که این پذیرفتن به این معنا نیست که دولت اجازه بدهد تمام اراده ها درتمامیت خودشان درحوزه جامعه مدنی تبلورپیدا کنند.”(نقل ازتقریرمصطفی نصیری)

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/12/2013-11-30_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/12/2013-11-30_b.mp3]

.