مفهوم نو آیین حاکمیت 4

مفهوم بنیادین اندیشه سیاسی بدن ” حاکمیت ” بود و، چنان که خود او توضیح داده است ، این مفهوم از اندیشه سیاسی قدیم اعم از یونانی و سده های میانه غایب بود

.

در سده شانزدهم ، رساله
سیاست ارسطو از مهم ترین منابع اندیشه سیاسی به شمار می آمد، اما از زمانی که با
توجه به الزامات دولت های ملی جدید دگرگونی های اساسی در نظریه پردازی سیاسی پدید
آمد ، نقادی دیدگاه های ارسطویی نیز به یکی از اصول سیاست جدید تبدیل شد.

مفهوم بنیادین اندیشه سیاسی بدن ” حاکمیت ” بود و، چنان که خود او توضیح داده است ، این مفهوم از اندیشه سیاسی قدیم اعم از یونانی و سده های میانه غایب بودو همین امر موجب شد که بدن از همان نخستین فصل کتاب خود به تمایزی که میان دو دیدگاه قدیم وجدید وجود داشت ، اشاره کند.

بدن برای به دست دادن تعریفی از مفهوم ” حاکمیت ” با تعریف کشور به عنوان واحد سیاسی یا Republique آغاز می کند و این اصطلاح ، که از مفهوم لاتینی res publica به معنای ” حوزه مصالح عامه ” گرفته شده ، در واقع ، از سویی ، هم چون جانشینی برای مفهوم یونانی – ارسطویی «شهر» یا پولیس polis و ، از سوی دیگر ، به عنوان معادلی برای عنوان کتاب افلاطون ، یعنی politeia ، به کار رفته است.

بدن ” کشور ” در این معنای وسیع را به ” اداره درست امور عمومی چند خانواده با قدرت حاکم ” تعریف کرد و ، بدین سان ، از تعریفی که ارسطو در رساله سیاست ، و نیز سیسرون در رساله در باره نظام حکومتی ، از «شهر» به دست داده بوددند که ، برابر آن ، «شهر» غایت حیات سیاسی و ” زندگی سعادتمندانه ” تلقی شده بود ، فاصله گرفت.

به نظر بدن ، در تعریف ارسطویی «شهر» ، که او آن را جامع و مانع نمی داند ، از سویی ، قیدی اضافی وجود داشت ، اما ، از سوی دیگر ، یک عنصر اساسی نیز کم بود . بدن ” زندگی سعادتمندانه ” را داخل در تعریف کشور نمی دانست و بر آن بود که فقدان سعادت در کشوری نمی تواند مانع از وجود کشور باشد.

بدن با کنار گذاشتن قید ” زندگی سعادتمندانه ” از تعریف ” کشور ” مفهوم ” قدرت حاکم  ” یا puissance souveraine را بر آن افزود و نشان داد که تعریف ارسطویی اجتماع سیاسی نمی تواند سرشت دولت های ملی جدید را روشن کند. اجتماع انسانی با وجود قدرت حاکم به ” کشور ” تبدیل می شود ، در حالی که رعیت یا شهر می تواند وجود داشته باشد ، اما آن واحد ، به ضرورت ، ” کشور ” نیست و ، بنابر این کشور ” وحدت یک ملت تحت فرمانروایی قدرت حاکم است، حتی اگر بیش از سه خانواده وجود نداشته باشد ” .

ژان بدن ، تعریف منطقی مفاهیم را اساسی و گامی مهم در تببین مضمون آن ها می داند، زیرا اگر مفهومی به درستی تعریف نشده باشد ، غایت امور واقع روشن نخواهد شد. بدن با تعریف ” کشور ” در آغاز نخستین فصل کتاب شش دفتر در باره کشور در باره اهمیت تعریف می نویسد : تعریف را از این حیث در صدر قرار می دهیم که در هر امری باید غایت اساسی و، آن گاه، ابزارهای رسیدن به آن را جست. تعریف غایت موضوع معرف است و اگر تعریف فاقد بنیادی ( منطقی ) باشد، آن چه بر شالوده آن بنیاد گذاشته شود ، از آن پس تباه خواهد شد ” .

بدین سان ، اندیشه سیاسی
بدن ، از همان آغاز تعریف موضوع سیاست ، از نظام اندیشه سیاسی قدما فاصله می گیرد.

برگرفته از کتاب نظام های نو آیین در اندیشه سیاسی     نوشته جواد طباطبایی

قسمت اول:


https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2020/11/2020-10-15_a-2.mp3
قسمت دوم:

https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2020/11/2020-10-15_b.mp3