«ملاحظات مقدماتی درمفهوم ایران» – 4

چرا
پرسش از ایران را باید به عنوان یک مشکل مطرح کرد وتمایز میان تاریخ های جدید وایران
«تاریخ پایه ای» کدام است؟

خواندن برخی از نوشته
های تاریخی و ادبی ایران تا یورش مغولان می تواند برای استخراج برخی از مقولاتی که
برای تدوین تاریخ ایران به آن ها نیاز داریم سودمند باشد.

بدیهی است که این
نوشته ها رساله های مفهومی  نیستند، اما،
از آن جا که نویسندگان آن ها از وسوسه فهم تقدیر تاریخی کشور خود فارغ نبودند، در
صورت کنایه هایی به تدوین مفاهیمی نزدیک شده اند که می توانند تاریخ نویس را به
کار آیند.

بر حسب معمول،
نویسندگان تاریخ های وقایع، چنین نوشته هایی را از سر بازیچه  خوانده اند، اما با تامل در سطر ها – وبیشتر از
آن میان سطرهای – تاریخ عطا ملک جوینی نمی توان به کوشش نویسنده تاریخ جهانگشای
جوینی برای فهم تقدیر تاریخی ایران بی اعتنا ماند.

البته، در نظر کسی که
عمری را در خواندن «ناسخ التواریخ» ها تلف کرده باشد، تاریخ عطا ملک نیز یکی از
همان تاریخ هاست، اما اگرچه عطا ملک برای مغولان تاریخ می نوشت، ولی تاریخ نویس
مغولان نبود وخواننده ای که جدی نباشد نمی تواند اسرار او را از درون تاریخ او
نجوید.

جوینی، از این حیث که
در میان سطر های تاریخ خود بذرهایی از «آگاهی ملی» ایرانیان را هم زمان با یورش
مغولان در تاریخ خود پنهان کرده بود، از بسیاری از تاریخ نویسان  معاصر خود متمایز است.

عطا ملک در تاریخ
نویسی تالی ابوالفضل بیهقی بود و آن گاه نیز که با یورش مغولان،  به گفته همان بیهقی، عصر تاریخ نویسی «بیداری»
به پایان رسید، آن چه ایرانیانی مانند او از «آگاهی ملی» درپستوی خانه نهان کرده
بودند، در دستارهای «شاعران زمانه ی عسرت» نهادند.

نوعی ازشعر
«اندیشیده» و «اندیشنده» زمانی با حافظ پدیدار شد که با عطا ملک تاریخ نویسی
«بیداری» به پایان رسیده بود.

در ادامه اشاره هایی
که به ایران به عنوان مشکل آوردم، کوشش می کنم توضیح دهم که چرا پرسش از ایران را
باید به عنوان یک مشکل مطرح کرد وتمایز میان تاریخ های جدید وایران «تاریخ پایه
ای» کدام است؟

ایران «تاریخ پایه
ای»، به گونه ای که من آن را می توانم در یافت وکوشش می کنم توضیح  دهم، ایران 
تکوین و تداوم آگاهی «ملی» مردم آن است. این آگاهی «ملی»، در آغاز حیات
قومی آن تکوین پیدا کرده واز ورای گسست های تاریخی در دوره های تاریخ باستان و
قدیم، و نیز دوران جدید آن، تداوم پیدا کرده است.

این که نام «ایران»
بسیار زود در تاریخ این کشور ظاهر شده و در دوره های تاریخی آن نیز در صورت های
متنوع آگاهی مردم آن تداوم پیدا کرده است امری نیست که بتوان از سر بازیچه از کنار
آن گذ شت.

در فصلی از همین دفتر
از نویسنده و رجل سیاسی فرانسوی، کنت د گوبینو، 
که در عصر ناصری وزیر مختاری دولت متبوع خود در ایران را بر عهده داشت، نقل
کرده ام که هسته مرکزی ایران را به سنگ خارایی تشبیه کرده و گفته است که انقلابات
جوی می تواند آن را جا – به – جا کند، اما ایران را از باد وباران گزندی نخواهد
رسید. این رجل سیاسی می افزا ید:

” ایرانیان خود
را در کشورشان و کشور را در خودشان دوست دارند. آنان با بی اعتنایی به آمد – و –
شد حکومت های گوناگون نظر می کنند، بی آن که علاقه ای به یکی از آن حکومت هایی که
از بالای سر آن ها می گذرند، نشان دهند … می توان نام ایران را از آن گرفت،
ایران ، ایران خواهد ماند ونخواهد مرد!» گمان نمی کنم که این عبارت به سائقه «ملی
گرایی» بر خامه گوبینوی فرانسوی جاری شده باشد. … می توان در استعاره های گوبینو
رمزی از تقدیر تاریخی خلاف آمد عادت ایران را دید وتوضیحی  برای آن یافت.

درآغاز دوره اسلامی
ایران، تاریخ نویس و مفسر سده سوم و چهارم، محمد بن جریر طبری، گفته بود که «
تاریخ ایران تداومی بی سابقه در مقایسه با دیگر اقوام دارد». چنین ارزیابی از تاریخ
ایران، سه سده پس از گسستی که با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی در ایران ایجاد شد، در
نخستین سده های دوره اسلامی، به ظاهر موجه نمی نمود، اما این که طبری به گفتن آن
خطر کرده، در این مورد نیز نشانه ای از « ملی گرایی » او نیست، بلکه برخاسته از
درکی از یکی از وجوه خلاف آمد تاریخ ایران است.

به نقل از« نسخه دوم زوال اندیشه سیاسی درایران» و«دیباچه ای برنظریه ی انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی درمفهوم ایران» انتشارات مینوی خرد – جواد طباطبایی

قسمت اول:


https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2019/10/2019-10-19_a.mp3
قسمت دوم:

https://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2019/10/2019-10-19_b.mp3