تجدید مطلعی در مفهوم سنت 5

طرحی از یک نظریه مشروطیت و حکومت قانون در ایران

جنبش مشروطه خواهی مردم ایران ، به خلاف آن چه اهل ایدئولوژی نسنجیده گفته اند، گامی فراتر در غربزدگی نبود. پرچم غربزدگی نیز با مشروطیت ” بر بام سرای این مملکت افراشته ” نشد، هم چنان که حکومت قانون دوره ای نو در ” بد آموزی ” ایرانیان نبود ، بلکه ، بر عکس ، با پیروزی جنبش مشروطه خواهی رخنه ای در ارکان ” استبداد قدیم ” و اعتبار ” خائنین سر کار مشغول در همان استبداد ” افتاد ، اما با پایداری عمله استبداد قدیم ، کار به جایی رسید که علمای تبریز به آخوند خراسانی نوشتند که ” اگر استبداد ، به کلی ، موقوف نشود ، و این امر مقدس …بالمره پیشرفت ننماید ، ملت ، به کلی ، پایمال و معدوم خواهد شد “. از همان آغاز ، مشروطه خواهی پیکاری یرای رفع کلی استبداد قدیم فهمیده می شد و در جریان جنبش نیز نطفه این آگاهی تکوین پیدا کرد که اگر نظام مشروطه برقرار نشود ، نتیجه ای جز پایمال و معدوم شدن کلی ملت نخواهد داشت. تلگرام علمای تبریز خطاب به عبدالله مازندرانی ، حاج میرزا حسین تهرانی و آخوند خراسانی ، در نجف ، ارسال شده بود و آیات نجف ، در پاسخ خود ، با ذکر این نکته که شکایت از استبداد خائنین موجب اضطراب اهل علم شده است ، و در توهم این که شاه از شمار عاملان استبداد قدیم نیست ، نوشتند که ” ما یقین داریم که ارتکاب این امور بی اطلاع اعلی حضرت همایونی است ، زیرا وقتی عموم ملت اتفاق بر تاسیس شورای ملی ، که مایه رفع ظلم و ترویج احکام شرعیه ، و حفظ بیضه اسلام و شوکت مذهب جعفری است ، که اهم تکالیف است ، داشته باشد ، بر همه مسلمین موافقت آن واجب و مخالفت آن غیر جایز است. ” مقارن پیروزی جنبش مشروطه خواهی نطفه این آگاهی در میان گروه های وسیعی از مردم ایران بسته شده بود. اگر چه هریک از گروه ها از ظن خود یار اندیشه مشروطه خواهی شده بودند ، اما اجماعی در باره پایان زمان استبداد قدیم و آغاز عصر حکومت قانون جدید پیدا شده بود. اساس ” بد آموزی صدر مشروطه ” که آل احمد گمان برده است ” حوزه ممالک مستعمره دار ” را به کار می آمد ، اما برای ” ممالک مستعمره پذیرفته ” نبود ، ناظر بر همین پیکار علیه استبداد و خواست حکومت قانون بود. تلگرام علمای تبریز و پاسخ آیات نجف ، که فقراتی از آن را نقل کردیم ، از این حیث دارای اهمیت است که به عنوان یکی از نخستین اسنادی که از اهل شریعت به دست ما رسیده ، اشاره ای به دو هدف اصلی مشروطیت ، مشروطیت حکومت و تدوین نظام حقوقی ، در آن آمده است. از همان صدر مشروطه، هدف دو گانه تاسیس ” مجلس شورای ملی ” ، که از اجماع مردم ایران ناشی می شد، روشن بود. از سویی ، برابر نظریه مجلس ملی ، حاکمیت سیاسی از مردم ناشی می شد و این حاکمیت می بایست جانشین استبداد قدیم شود. وانگهی ، دولت ملی نیازمند نظامی از قانون هایی بود که می بایست به تصویب مجلس شورای ملی برسد. آخوند خراسانی ، در تبریکی که به مناسبت شروع کار مجلس ارسال کرد ، مجلس شورای ملی را ” آخرین علاج امراض مزمنه مهلکه ” دانست و هشدار داد که اگر ” اغراض شخصیه ” مانع پیشرفت کار شود ، ملت ایران ” امکان استعدادی خود را باطل و عرض و ناموس را بر باد ” خواهد داد و ” انگشت نمای ملل و دول ” خواهد شد. آخوند خراسانی ، ضمن تائید مجلس شورای ملی ، به دو نکته اساسی توجه داشت : نخست این که احکام شرع ” که فقط رسمی از آن باقی است ” باید به مورد اجرا گذاشته شود ، آن گاه ، او این مطلب را نیز افزود که ” مصالح دولت و انتظامات مملکت ” نیز باید ” بر وجه احسن و نظام اتقن مرتب ، و ابواب استبدادات و تعدیات و حیف ومیل ” بسته و تصرف ” خائنانی که خانه ملت را چنین ویران ” کرده اند ، رفع شود. آیات نجف در تلگرام دیگری که در جمادی الاول 1325 از قصر شیرین در باره مخالفان مجلس شورای ملی مخابره کرده اند ، تشکیل مجلسی را که این دو وظیفه بر عهده آن گذاشته شده باشد ، ” قطعا عقلا شرعا و عرفا راجح ، بلکه واجب ” دانسته و افزوده اند که ” مخالف و معاند او مخالف شرع انوار و مجادل با صاحب شریعت است. ” این فتوا از استنباطی نو ناشی می شد، جای شگفتی نیست که مخالفان تشکیل مجلس شورای ملی معنای این فتوای صریح را به خوبی در می یافتند و آشکار شدن رویارویی آیات نجف نیز دلیلی بر این درک معنای آن دیدگاه موافق مشروطیت بود. از این رو ، جمعی از علمای تهران در تلگرامی به آیات نجف نوشتند که صورت تلگرام آنان دایر بر تمجید مجلس شورای ملی به قید دفع ستم ، رعایت امر به معروف و حفظ بیظه اسلام ، به نظر آنان رسیده است و هیچ عاقلی را نمی رسد که محاسن آن را نفی کند ، اما ” حرف در سر همین قیودات است که مجلس شوری دارای نقیض تمام آن هاست ” نویسندگان نامه ، که به رهبری شیخ فضل الله عمل می کردند، این نکته را نیز افزوده بودند که افراد مغرض فتوای موافق آیات و ” وجوب چنین مجلسی را حجت گرفته و عوام بی فهم و سواد را اضلال می کنند ” . علمای تهران از صاحبان فتواء خواسته بودند که به صراحت نظر خود را اعلام کنند که ” مجلسی که منشا شیوع منکرات و رواج کفریات و قوت و جسارت مرتدین و ضعف اسلام و مسلمین و هتک حرمت شریعت و شرایع و تاسیس قواعد جدیده در امور دینیه و سلب امنیت از بلاد و رفاه عباد و ظلم اقویاء بر ضعفا باشد ، چه حکمی دارد؟ تا رفع شبهه عوام شده باشد و وهنی به دین اسلام نرسد. ” علمای تهران ، که معنای درست استنباط آیات نجف را در نمی یافتند، از اینان درخواست می کردند که ” فرمایشات متشابه ” که موجب گمراهی عوام و ” سلب عقیدت خواص و وهن خودشان ” باشد ، نفرمایند. در واپسین فقره تلگرام ، که از آیات نجف می خواستند القای شبهه نکنند و موجبات ” وهن به خود ” را فراهم نیاورند ، نوعی گستاخی به ساحت آنان وجود داشت و ، از این رو ، آنان پاسخی به تلگرام تهران ندادند. در واقع ، با تلگرام تهران ، دو تلقی متفاوت از نظام سنت قدمایی در میان طرفداران آن آشکار شده بود ، اما نکته اساسی، از دیدگاه تاریخ اندیشه در ایران ، این بود که ، با پیروزی مشروطیت ، جدال میان قدیم وجدید از میدان رویارویی هواداران اندیشه تجدد و طرفداران نظام سنت قدمایی به قلمرویی انتقال پیدا کرد که دو گروه از نظام سنت قدمایی در آن صف آرایی کرده بودند. از نظر آیات نجف ، قانون اساسی – یا ” نظام نامه ” – به گونه ای که به تصویب رسیده بود ، مغایرتی با روح اسلام نداشت . در مرحله حساس از جدال قدیم وجدید در تاریخ اندیشه در ایران ، که سده ای پیش اغاز شده بود ، با انتقال آن از بیرون نظام سنت قدمایی به درون آن ، روشنفکری ، که در زبان سنت الکن بود، نقشی در تحول مفاهیم نمی توانست داشته باشد. به گونه ای که در فصل های گذشته توضیح داده ایم ، دستگاه مفاهیم جدید ، در کوره مغالطه های شیخ فضل الله و پاسخ های به آن ، آبداده شدو، به این اعتبار ، این مناقشات فصلی مهم در تاریخ تحول مفاهیم در ایران بود. به تفصیلی که در دو بخش این مجلدات گفته ایم، از سده ای پیش ، روشنفکری ایران نقشی اساسی در فراهم آوردن مقدمات جنبش مشروطه خواهی داشت. روشنفکران توانستند شتاب بی سابقه ای در روند ژرف تر شدن بحران سلطنت مستقل و نظام خود کامه ایجاد کنند، اما آن چه آنان ، از ملکم خان و آخوند زاده تا میرزا آقا خان ، از اندیشه تجدد در یافته بودند ، افزون بر اینکه فاقد مبنایی استوار بود، با مواد نظام سنت قدمایی ایران نیز نسبتی نداشت. رویا رویی اصلی زمانی به پیکاری تمام عیار برای مشروطیت تبد یل شد که میدان از روشنفکری خالی شده بود . از شمار اینان تنها ملکم خان زنده بود که پس از عمری رسوایی، ” زبان بریده ، صم بکم ، به کنجی نشسته بود ” . در این میان میرزا یوسف خان مستشار الدوله ، که به زبان سنت قدمایی نیز سخن می گفت، چنان که گذشت ، راهی نو هموار کرده بود که ، با تثبیت مشروطیت، در تدوین قانون های جدید به کار آمد، روی در نقاب خاک کشیده بود. تنها طالبوف تبریزی در قید حیات بود، که اهل شریعت نبود ، اما اعتنایی به جایگاه حقوق جدید پیدا کرده بود واز رایزنی با میرزا فضل علی تبریزی برای پیدا کردن راه حلی برای مشکلات تبدیل شرع به نظام حقوقی جدید باز نمی ایستاد. ماه های میان پیروزی مشروطیت اول تا تشکیل دوباره مجلس ، دوره ای پر مخاطره برای حکومت قانون در ایران بودو ، همین دوره کوتاه ، اما از دیدگاه تاریخ اندیشه در ایران بس پر اهمیت ، تحولی بی سابقه در جدال قدیم و جدید را به دنبال داشت. آدمیت در اشاره ای به فراهم آمدن زمینه مشروطیت نوشته است که روشنفکران پیشگام اندیشه مشروطه خواهی بو ده اند و اهل شریعت به صورت انفعالی آنان را دنبال کرده اند. این ارزیابی تا پیروزی مشروطیت درست است، اما تعمیم آن به دوره ای که موضوع بحث ماست ، درست نمی نماید. مشروطیت ایران صرف دگرگونی تاریخی نیست و آن تاریخ را نمی توان بدون تکیه بر دریافتی از تاریخ جدال قدیم وجدید در ایران، و دوره های آن ، نوشت. تاریخ های مشروطیت ایران ، به طور عمده ، تاریخ اند ، نه تاریخ اندیشه و بیشتر از آن تاریخ مفاهیم !این نکته را هواداران اندیشه تجدد و طرفداران سنت قدمایی به یکسان در نیافته اند. گستره ” انقلابی ” که پژواکی از آن در عبارت های تلگرام های نقل شده وجود دارد ، در مخیله تنگ طرفداران نظام سنت قدمایی نمی گنجید. آخوند خراسانی و میرزا حسین تهرانی، در ماه رجب 1325 ، در تذکری به محمد علی شاه برای امضاء و دعوت به رعایت قانون اساسی ، سخن پیشین خود را مبنی بر این که خواستار همین مجلس شورای ملی بوده اند ، و لاغیر ، تکرار کردند و افزودند که ” عدم توشیح نظام نامه به صحه همایونی موجب تعطیل و تضییغ حقوق و سلب امنیت برای عباد و بلاد ” خواهد شد واز او می خواهند که ” رفاه حال عباد و معمور بودن بلاد را از مهمات شمرده ، قاطبه رعیت را به بذل این مرحمت قرین امتنان ” فرمایند تا ” بیش از این اسباب تقویت خارجه و تضعیف داخله نگردد ” در راس مطالبات آیات نجف ، افزون بر آنچه گذشت ، ایجاد نهاد های نویی مانند ” تشکیل بانک و قشون ملی ” نیز قرار داشت که ربظی به نظام سنت قدمایی نداشت. اهل شریعت بر آن بودند که شریعت با تشکیل بانک ، نظارت بر قیمت ها ، نظام وظیفه اجباری ، تدوین قانون های جدید در در عرفیات و البته تبدیل قانون شرع به نظام حقوقی جدید ساز گار نیست. نویسندگان تاریخ مشروطیت ، در هیات تاریخ روشنفکری ، نیز همین تلقی محدود از شرع را دارند و استدلال آنان در این که با تبدیل مشروطیت در ایران به مشروطه ایرانی مشروطیت ” ذبح اسلامی شد ” ، ناشی از همین تلقی است. بی اعتنایی به اهمیت ماه های میان پیروزی مشروطیت و تشکیل مجلس دوم ، در تحول مفاهیم در ایران ، دوره ای که در آن تلقی جدیدی از نظام سنت قدمایی ایجاد و دریافتی نو آیین از آن عرضه شد ، موجب شده است که آدمیت توجهی به این مرحله از تحول مفاهیم که اهل شرع حالت انفعالی را کنار گذاشتند و به پیشگامان مشروطه خواهی تبدیل شدند، نکند. از دیدگاه تحول مفاهیم ، تلقی نویسنده مشروطه ایرانی عین تلقی طرفداران شیخ فضل الله اما در خلاف جهت آن ، است. تکرار جزئی از عبارت آیات نجف ، و تاکید بر اینکه آنان ” مجلس شورای ملی ” می خواهند، از این حیث اساسی است که ، با پدیدار شدن مفهوم نو آیین “ملت ” ، دستگاه مفاهیم نظام سنت قدمایی باید با توجه به آن توضیح داده شود . از این رو ، به عنوان مثال ، خفظ بیضه اسلام ، که به تکرار در تلگرام های آیات نجف آمده ، باید در تداول جدید آن ، یعنی دفاع از مرز های قلمرو سرزمینی ملی ایران فهمیده شود. پیشتر ، از رساله میرزای نائینی آوردیم که گفته بود آن چه در اصطلاح اهل شریعت ” حفظ بیضه اسلام ” گویند، ” سایر ملل حفظ وطنش خوانند ” . وانگهی ، آیات نجف ، در تلگرام دیگری که به تاریخ ربیع الاول 1326 به تهران مخابره کرده اند ، با تصریح به اینکه کار تدوین قانون های جدید باید در مجلس دنبال شود ، خطاب به مردم گفته اند که باید ” تعلیم وتعلم قواعد حرب جدید را به طرز جدید فریضه ذمه خود ” دانندو تصویب ” قانون نظام را از مجلس ” شورای ملی ” در خواست کنند. در دنباله همین حکم ، خطاب به مردم ایران ، آمده است که ” در فرستادن نمایندگان خود به مجلس شورای ملی بطالت نکنید و انفاذ اوامر و احکام سیاسیه موضوعه صادره از مجلس شورای ملی را که وجودش موجب استحکام و دوام پادشاهی اسلامی است ، فریضه شرعیه ذمه خود، ، و مخالف آن را در حکم معاند ” بدانید تا ” آب رفته به جوی مگر باز آید و رقبه مملکت و ملت و دولت اسلام از رقیت اعادی دین مستخلص شود ” در نوشتار بعدی به تلقی آیات نجف از امر به معروف ونهی از منکر از کتاب نظریه حکومت قانون در ایران فصل خاتمه “تجدید مطلعی در مفهوم سنت ” نوشته جواد طباطبایی می پردازیم.

قسمت اول:

http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2017/12/2017-11-18_a.mp3
قسمت دوم:

http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2017/12/2017-11-18_b.mp3

.</p