چگونه نخستین مجلس شورای ملی ایران به توپ بسته شد؟

محمد علی شاه پس ازدوسال کشمکش برسربرقراری «حکومت قانون»، با «خیال »نگهداری «سلطنت مستقل»، پس ازاستخاره «مصلحت» دید به «قدرت شمشیر» نیاکانش متوسل گردد. محمد علی شاه با پشتیبانی دستگاه سلطنت ودربارونیروی قزاق وفرماندهی لیاخوف روس «توپ به درمجلس» نخستین حکومت قانون درایران، که نوپا و به زحمت دوساله می شد، فرستاد.
اززمان انتشاربیانیه «راه نجات» که نوعی اعلان جنگ علیه مجلس وحکومت مشروطه بود، مجلس، میدان بهارستان ومدرسه سپهسالاربه مرکزتجمع وتظاهرات مردم تبدیل گردید. روز 12 ربیع الاول 1326 یعنی ده روزپیش از به توپ بسته شدن مجلس، مشیرالسلطنه، کهنه کار ضد مشروطه درباری که چند روزپیش به حکم غیرقانونی محمدعلی شاه پست نخست وزیری را اشغال کرده بود، به مجلس آمد وگفت: «ازخیالات شاه جلوگیری کردیم، ملت هم لجاجت نکند بلکه کارها به اصلاح انجامد».. فریدون آدمیت ضمن اشاره به این نکته که صورت مذاکرات مجلس درفاصله دهم تا سیزدهم جمادی الاول 1326 منتشر نشده بر اساس گزارش های دیگر که بهترین آن را از شریف کاشانی معرفی می کند، می نویسد: “درآن فضای متشنج اختلاف آرا فراوان بود. برخی نمایندگان وهمچنین دومجتهد طباطبایی وبهبهانی معتقد به مقاومت ومخالف پراکنده کردن مردم بودند. برخی دیگرگفتند که مخالفت با شاه منجر به خرابی کارخواهد گردید. روح مجلس مدارا وتسلیم بود، ورای براین قرارگرفت که مردم فورا پراکنده شوند. پس ازآن “به فاصله کوتاهی بهارستان وصحن مجلس ازانبوه جمعیت خالی شد، انجمن ها تابلو ها را پایین کشیدند، روزنامه مجلس نوشت : «متفرق شدن عموم انجمن ها ی ملی روز جمعه دوازدهم شکست فاحشی به مفسدین بی ایمان داد وسدی بسیارمحکم جلوشرارت وفساد کشید. زبان بدخواهان که نسبت های ننگین داده وشورش طلب فتنه جوشان می گفتند بسته گردید وبردوست ودشمن معلوم شد که ملت سربلوا وآشوب ندارد و…». ولی بازارهمچنان بسته ماند”. احمد کسروی درخصوص چگونگی بسته ماندن بازار می نویسد: “همان روز دربازارجارکشیدند: «هرکسی فردا دکان خود را بازنکند ومشغول کارخود نشود افواج وسواران مالش را به یغما برده وصاحبان آنها هیچ قسم حق شکایت ندارند». اما انجمن اصناف با انتشاراعلامیه ای نوشت: «ما چون به نگهداری قانون اساسی سوگند خورده ایم دراین هنگام که چند بندی را ازآن قانون شکسته اند، باید ایستادگی نماییم وبازاررا بازنکنیم».

مجلس آخرین نامه اش را به شاه هشت روز پیش ازحمله نظامی به مجلس نوشت: «درحالتی که ازدولت چند هزارساله ایران نمانده بود مگراسمی بلامسمی،وقوای حیاتیه آن با تسلط خارجه وجهل وبیقیدی داخله به اسفل مراتب سقوط رسیده، وسلاسل امنیت واستقلال آن منتهی بود به موئی موسوم به اراده ملوکانه…ندای غیبی اسلامیت وایرانیت، افراد اهالی را ازخواب غفلت طولانی بیدار وراهی هدایت فرموده که هادی عقل وتجربه درطی مراحل تاریخ اختیارنموده، لهذا یک باره خاص وعام مملکت با وجود اختلاف مدارک پی به مخاطرات ومهالک برده و(خواهان) دواصل اصیل استقلال ملت واستحکام قومیت شدند که قوای مملکت ناشی ازملت است وسلطنت ودیعه ای است که به موهبت الهی ازطرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده است و…». آخرین نامه مجلس به شاه، که در آن به حکومت قانون، قانون اساسی وجایگاه پادشاه مطابق قانون اساسی به گونه ای دقیق وحقوقی اشاره شده بود، توسط هیات نمایندگان مجلس به ریاست ممتازالدوله رئیس وقت مجلس به شاه تسلیم گردید، شاه نگاهی به نامه انداخت وگفت جواب آن را خواهد فرستاد. شاه سه روز پیش ازویران کردن عمارت مجلس شورای ملی پاسخ آخرین نامه مجلس را فرستاد. شاه خطاب به مجلس نوشت: «حراست وآسایش وامنیت قاطبه» مردم ایران تکلیفی است که پروردگارعالم «به ما واگذارفرموده» وپس ازآن با لحنی پرخاش جویانه می نویسد: پادشاه «نهایت کراهت دارد که بدون رعایت حشمت سلطنت ازمسلک نگارش وقاعده بیان عدول کرده متذکرچنین عبارتی بشوند (که) امنیت واستقلال منتهی به مویی بوده وحال آنکه علاوه براینکه درمقابل زحمات وضرب شمشیرنیاکان، سلطنت ایران را ارث محقق وحق مسلم نفس نفیس خود می دانیم». محمد علی شاه درپاسخ طولانی خود به مجلس «راضی» شدن به برقراری حکومت قانون درایران را هدیه «شخص همایون» و«ملاحظه عطوفت پدرانه» به قصد «تکمیل اشاعه عدل وداد» توضیح می دهد وپس ازآن می کوشد با اشاره به رفتارهای غیرقانونی افراطیون وانجمن ها نقض قانون اساسی را مستند کند، وازجمله می نویسد: توهین خلاف قانون به «سلطان مقدس» ورفتارناشایست انجمن ها واینکه «درهرامری شخص سلطان راطرف قرارداده ودرامورات شخصیه مداخله نموده وموادی چند ازقانون را» نقض ودرهنگام «استنطاق ومحاکمه مرتکبین» عاملین سو قصد به کالسکه شاه، چه «حرکات وقیحانه» که به عمل نیاوردند و «هرروزوهرساعت هزارنقص وبی حرمتی به مفاد قانون عمل آمده» وجلوگیری نشد. محمد علی شاه به توهین «جراید منتشره ونطق نطاقین(که) عموما علنا حتی درحوزه وساحت مجلس» جریان داشت اشاره می کند واین حق را برای خود محفوظ می داند که «هدیه» شخص پا دشاه همایون را ازسرپشیمانی بازپس گیرد. سه روزبعد محمد علی شاه برای«بقای شرف واستقلال سلطنت» یعنی همان «سلطنت مستقل» یا حکومت خودکامه وحفظ «امنیت جماعت کثیره ملت که خداوند درعهده کفایت شخص همایون » اوقرارداده بود، یعنی به حکم الهی، خودرا درجایگاه قدیمی نماینده خدا، که صاحب ومالک ملت می دانست، قرارداد و با ادعای اجرای «بدون تبعیض» قانون اساسی، نهاد موسس همان نخستین قانون اساسی ایران را به توپ بست. اکنون به چگونگی به توپ بسته شدن نخستین مجلس شورای ملی ایران، مقاومت مجلس، و رفتارافراطیون«انقلابی» ونقش انجمن ها ی جنجالی دوره اول مجلس، دربرابرآن، براساس بخشی ازآخرین کتاب آدمیت «مجلس اول وبحران آزادی»که با توجه به “اسنادرسمی ووقایع نامه ها” ی داخلی وخارجی تنظیم گشته است، می پردازیم؛ درارتباط با ارائه گزارشات مربوط به حمله نظامی به مجلس شورای ملی ایران، این تذکرضروری است که معقول ومنطقی به نظر نمی آید که با توصیف وشرح چند واقعه ورفتارتنی چند ازافراد«سرشناس وصاحب نام»، می توان «تاریخ» مشروطیت وچرایی فروپاشی نخستین مجلس حکومت قانون ایران را توضیح نظری داد. تاکید مجدد برآن حوادث، علاوه برآن که باید به عنوان واقعیت هاوپدیدارها ی مهم مورد توجه وتامل قرارگیرد ومعنا ومضمون آن ها توضیح وآشکارگردد، به قصد خنثی سازی توهمات ودروغ پردازی های تاریخ سازان مشروطیت نیز بازتاب می یابد. این توهمات وتاریخ سازی ها درآشفته بازار«تاریخ نویسی ایران»، عمدتا برپایه وارونه جلوه دادن وقلب واقعیت ها ودرشرایط فقرنظری وفکری تا کنون جان سختی نشان داده اند.
“کودتا روز23 جمادی الاول 1326(2 تیر1287 مطابق 23 ژوئن 1908) به وقوع پیوست. نقشه کودتا دردومرحله به اجرا درآمد: اول محاصره تدریجی مدرسه سپهسالاروساختمان مجلس، وبستن راه هایی که به میدان بهارستان می رسید. دوم، حمله نظامی. لیاخف با چند گروه قزاق همراه دوتوپ درحول وحوش مدرسه موضع گرفت. مقرربود که مسجد سپهسالاراشغال گردد وافراد مسلح (مستقر) درآنجا خلع سلاح شوند. این کارمی بایست به وسیله قزاقان وافسران ایرانی بدون مشارکت عناصرروس انجام پذیرد، ازآنکه افرادغیرمسلمان اجازه ورود به مسجد را نداشتند. دراین لحظات که لیاخف برای(مشورت) به باغشاه رفته بود، معدودی ازنمایندگان به مجلس آمدند. یکی ازشاهدان (صادق مستشارالدوله) به حضوراین کسان گواهی می دهد: بهبهانی، طباطبایی، امام جمعه خویی، ممتازالدوله، حکیم الملک، صدیق حضرت، میرزا ابراهیم آقا تبریزی، حاج محمد تقی بنکدارومستشارالدوله. آنان که نیامدند وبعدها بهانه تراشیدند، به شیوه کودکان گریزپای دروغ بافته اند که خود نشانه منش حقیر آنهاست. (دراین زمان عده ای ازترس به مجلس پناهنده شده بودند) ازپناهندگان مجلس این کسان را می شناسیم: جهانگیرخان صوراسرافیل، ملک المتکلمین، سیدجمال اصفهانی، قاضی قزوینی، شیخ احمد، مدیرروح القدس. ازجانب مجلس به سربازان ملی(تحت امرمجلس) سفارش شده بود که ازدایره عمل دفاعی تخطی نجویند. بیش ازیک صد تن درسنگر های مجلس ومدرسه سپهسالار مستقرگشته بودند، وعده ای ازآن کمتردرچندانجمن حول وحوش بهارستان آماده مدافعه بودند. ملیون مجهزبه تفنگ بودند با فشنگ محدود. پشت بام مجلس ومدرسه وگلدسته مسجد سنگرمرتفع وخوب ملیون بود. ازشهرهای دورونزدیک کمک جنگی به پایتخت نرسید. ازدارودسته مجاهدین وفدائیان قفقازی که شمایل آراسته به قطارهای فشنگ ایشان (بعد ها)زیب صفحات تواریخ(گشته) است، اثری نبود. ازبمب سازان وبمب اندازان خبری نشد. ازیک صد وچهل وپنج انجمن پایتخت، عده معدودی حضور فعال داشتند. بقیه ازصحنه غایب شدند. هیات کلی رزمندگان ملی را رده اصناف بازاری وپیشه وران می ساختند. چندافسر نظامی کاردان ازرده متوسط وبالای جامعه، درخدمت دفاع ازمجلس بودند. این راست است که درروز حادثه حرکتی ازمردم دیده نشد. حتی شب کودتا مجلس اجازه نداد که مردم درمدرسه ومجلس استقرارگیرند. گفتند: «نمی خواهند ازجانب ملت اقدام به جنگ شده باشد» (یحیی دولت آبادی). نخستین گلوله به هوا شلیک شد. درهمان لحظه ملیون قزاقان را به تیربستند. طرح این قضیه که جنگ را ملیون آغازکردند وآن گلوله ازجانب آنها شلیک گردید، پاک یاوه است زیرا شاه مسئول تمام آن صف آرایی جنگی بود. شاه خودرا آماده ساخته بود که اگرکودتا به شکست انجامد ازباغشاه فرارکند (وبه سفارت روس پناه برد). مستشارالدوله(که ناظروقایع بوده است) گواهی می دهد: سربازان قابل ملی، لیاخف راکه سواربراسب فرمان می داد به این «خیال عوامانه که چون افسرروس است، هدف نساختند که مبادا دولت روس به مقام انتقام بیاید، وحال آن که افسرروس مستخدم دولت بود وبه امرشاه مجلس را به توپ بست. اگرکشته می شد دولت روس حق مواخذه نداشت. لیاخف چون دریافت که اوراهدف قرارنمی دهند، پشت توپ رفته مجلس را هدف شلیک متوالی قرارداد». یکی ازجنگجویان برآن بود که لیاخف را هدف گلوله قراردهد، اورا ازاین کاربازداشتند. (به روایت مخبرالسلطنه ملک المتکلمین ممانعت کرده وبه روایت یحیی دولت آبادی که عادت به مبهم نویسی دارد «بزرگترها» منع کرده بودند. نبرد درنیمروزحدت گرفت. به دستورلیاخف ساختمان مجلس را با گلوله های محترق وافشان کوبیدند. به تصریح هارتویگ (سفیرروسیه درایران) درمجموع یکصد وبیست وشش گلوله توپ شلیک شد. کودتا به ثمررسید، قزاقخانه برمجلس چیره گشت. آنانکه درساختمان بهارستان بودند(مجلسیان وپناهندگان به مجلس) راهی به پارک امین الدوله یافتند. با پایان گرفتن جنگ، دستگیری ایشان به وسیله عاملان باغشاه وقزاقان آغازگردید. سربازان دست به تاراج عمارت بهارستان وخانه های اطراف بردند. درآن حادثه ساختمان باشکوه مجلس وتالاری که جلسه های رسمی درآن تشکیل می شد ویران گشت، سقف آن وستون های گچ بری اش فروریخت، حوض زیبای درون ساختمان آبشخوراسبان مهاجمان فاتح شد. اسناد دفترخانه مجلس سوخت یا پراکنده گردید، فقط نسخه های اصل قوانین اساسی را پیش ازحادثه به دربردند.
وقایعی که کودتا به دنبال آورد به تفصیل ثبت شده ومشهوراست. فهرست واراشاره می کنیم: دومجتهد مجلس بهبهانی وطباطبایی پس ازدستگیری ازباغشاه روانه تبعید گاه گشتند، میرزا جهانگیرخان وملک المتکلمین روزپس ازکودتا بدون محاکمه اعدام شدند، میرزا ابراهیم آقا تبریزی نماینده آذربایجان دردفاع خویش درزدوخورد با قزاقان درپارک امین الدوله جان باخت، سید جمال اصفهانی ومحمدرضا مساوات فرارکردند. سپس سید جمال دربروجرد کشته شد، ومساوات ازمخفی گاه به قفقازگریخت. زندانیان باغشاه کما بیش سی تن بودند که بیش از بیست نفری راکه هویتشان شناخته شده به زنجیرکشیدند. ازآن جمله بود قاضی قزوینی که به زهرجان سپرد. ازنمایندگان مجلس حاج محمد تقی بنکدارومستاشرالدوله درشمار محبوسان بودند. زندانیان به تدریج آزاد گشتند، برخی پس ازبازجست ونوعی محاکمه، برخی به پایمردی این وآن.
اکنون دوره فرما نروایی شاه بود. اما محمدعلی شاه استعداد وکاردانی که بتواند به صورت دیکتاتورمقتدرحکومت کند نداشت. ازپس کودتا، حکومت نظامی اعلام گردید ولیاخف حاکم نظامی تهران شد. ازآن جا که سپردن امورپایتخت به سردارروس خوشآیند نمی نمود، شاهزاده مویدالدوله حاکم تهران ومتصدی امورغیرنظامی گردید. چند دستخط پی درپی ازجانب دربارانتشاریافت: ازآنجا که اقدام دولت دردستگیری «اشرارومفسدین» برای رفاه واعاده امنیت وآسایش عموم بود واین کاربه سهولت میسرگردید، اینک اهالی دارالخلافه «اطمینان کامل داشته باشند که دیگرکسی را با کسی کاری نبوده وازطرف احدی مزاحمت به کسی نخواهد شد…مردم درنهایت اطمینان به شغل وکسب خود مشغول باشند». درفرمان دیگرکه روزپس ازکودتا صادرگردید ازانفصال مجلس ملی (به مدت سه ماه) وتجدیدانتخابات هردومجلس ملی وسنا سخن گفته شد. حکومت نظامی اجتماعات راممنوع اعلام کرد. با انفصال مجلس انجمن ها منحل ومطبوعات تعطیل وسخنرانی سیاسی موقوف گشتند. دستخط سوم «عفوعمومی را شامل حال کافه مردم داشته…ازتمام مردم اغماض می فرماییم». انگیزه صدورآن دستخط های پی درپی را باید درمصلحت داخلی وفشارخارجی یافت. نخستین ندای اعتراض برکودتای شاه ازجانب رئیس سابق مجلس احتشام السلطنه برخاست که اکنون سفیرایران دربرلن بود. اوسه روزپس ازکودتا به مصاحبه مطبوعاتی نشست. اهمیت مصاحبه احتشام السلطنه به سبب مقام رسمی ومقام پارلمانی سابق ومضامین پیام اوست. اواعتراف کرد که ازپارلمان خطا هایی سرزد، وکلایی هم بودند که رفتارشان عوامفریبانه وخطا بود، اما خدمات پارلمان به تاسیس مشروطیت…انکارناپذیراست. «نظام مشروطگی را نمی توان ازایران برانداخت…مردم هوشیارند که اگرپارلمان را ازدست بدهند، استقلالشان ازمیان رفته است. به همین سبب دردفاع ازپارلمان تا حد توانایی مقاومت به خرج خواهند داد». اوهشدارداد که اگرشاه درانعقاد پارلمان تازه تعلل ورزد، با جنگ داخلی روبروخواهد گشت. اوسپس نوشت که: ازآنجا که محمد علی شاه خلاف سوگند ها وتعهداتش مبنی برحراست قانون اساسی وحقوق ملی، برپارلمان یاغی گشته و«عامل نقشه های بیگانه» گردیده، مشروعیت سلطنت خود را ازدست داده است و«پادشاه قانونی ایران نیست».
سفارت خانه های خارجی هرکدام به سلیقه خویش گاه پناهندگان سیاسی وغیرسیاسی را امان می دادند. متهمان سیاسی دربیم وهراس به سفارت خانه ها پناه بردند. برخی که درفن فرارازمهلکه زرنگ بودند، ازپیش سفارت خانه ای را زیرسرداشتند. برخی که بعد احساس خطرکردند به آنجا روی آوردند، برخی هم به تفنن خواستند درنمایش پناهندگی حضورداشته باشند. ازکل جماعت پناهندگان فقط دوسه تن درمعرض خطرجانی بودند. درمورد دیگران آن خطروهمی بود.
با پیروزی کودتا، ازبیست وسوم جما دی الاول پناهندگان به سفارت انگلیس روی آوردند. سید حسن تقی زاده، علی اکبردهخدا وعبدالرحیم خلخالی(هم قلم محمد رضا مساوات درروزنامه مساوات) نخستین دسته پناهندگان، شبانگاه به آنجا راه یافتند. رقم پناهندگان (تا چند روزبعد) به سیصد تن بالغ گردید. مسئله پناهندگان مشاجره تندی را میان سفارت انگلیس ودرباردرپی داشت. مارلینگ (سفیرانگلیس) اعتراض درباررا درپذیرفتن پناهندگان سیاسی، به ماخذ عرف بین الملل وملاحظات انسان دوستی وبا توجه به اعدام بدون محاکمه باغشاه رد کرد. براثرتهدید مارلینگ (چهل روزبعد)، دستخط شاه، مبنی برتضمین امنیت شخصی وجان ومال پناهندگان، به سفارت رسید. جمعی ازپناهندگان بدون معطلی سفارتخانه را ترک گفتند. فقط بیست نفرماندند. ازاین گروه (به جز) شش تن که به عنوان ارتکاب جرم سیاسی مشمول حکم تبعید بودند، بقیه مورد بخشودگی قرارگرفتند. مدت حکم تبعید یان ازپنج تا ده سال تعیین شده بود (که با چانه زنی مارلینگ با باغشاه) مدت تبعید آنها به یک سال تا یک سال ونیم تقلیل پذیرفت. پنج نفرشان همراه غلام سفارت وماموری ازجانب وزارت امور خارجه رهسپار انزلی گردیدند (19 و20 جمادی الثانی). به تصریح مارلینگ خرج سفرشان را تا مرزشاه پرداخت. تنها معاضدالسلطنه به خرج خود راهی فرنگ شد. کاردارازرفتاریکی دو تن ازتبعید یان دلخوربود، زیرا توقع داشتند که خرج دوره تبعید شان درفرنگستان هم باید محمد علی شاه بپردازد. آن چند تن تبعید یان نیزبه جناح مخالفان دراروپا پیوستند. مجموع کاراپوزیسیون خارج ازایران علیه آن حکومت بد وبدنام، درحد خود می تواند موضوع گفتاری درسیر حوادث پس ازکودتا باشد. اما گزافه گویی های عاطفی وتفسیرهای تبلیغاتی به کنار، ازنظرسنجش تاریخی کل اپوزیسیون خارج سهم تعین کننده وحتی مهمی درواژگون کردن سلطنت محمدعلی شاه (وبرقراری مجلس دوم) نداشت. مجموعه اسناد مربوط به فعالیت آن ها هم که انتشاریافته (اسنادی ازفعالیت های آزادیخواهان ایران دراروپا واسلامبول، 1359) ازنظرتاریخی چندان ارزشی ندارد. اپوزیسیون درقلمرواندیشه اجتماعی وسیاسی هم هیچ اثرارزنده ای به وجود نیاورد که خود نشانه فقرفکری آن بود”.
اینک حرکتی اعتراضی وگسترده علیه خودکامگی محمدعلی شاه، باهدف گشایش مجدد مجلس شورای ملی ایران وبرقراری حکومت مشروطه، آغازگردیده بود وبه سرعت درکشورگسترش می یافت. ایران آبستن حوادث خونین وخشونت باری بود، هفده ماه بعد، پس از«فتح تهران» وفرارمحمدعلی شاه مجلس دوم قانون گذاری ایران تشکیل شد، اما تدوین قانون های جدید واجرای حکومت قانون درایرن راهی دشوارودرازدرپیش داشت، پس ازبیش ازیک سده حوزه حقوق وقانون، همچنان یکی ازپرمناقشه ترین حوزه های حیات اجتماعی وسیاسی ایران است. مطالعه وبررسی تاریخ مشروطه خواهی درایران را، پس ازتعطیل نخستین مجلس قانون گذاری، درفرصتی دیگرپی می گیریم

 

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/06/2014-06-21_b.mp3]

 

.