نخستین ترورسیاسی پس ازپیروزی مشروطیت

 نقشه ترورامین السلطان توسط «حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» و«انجمن آذربایجان» طراحی وبه اجرا گذاشته شد. احمد کسروی درگزارش خود درباره «کشته شدن اتابک»، چگونگی کشته شدن امین السلطان را دروجوه اساسی آن همان گونه توضیح می دهد که یکی ازنمایندگان تبریزدرمجلس اول درهمان زمان ثبت کرده است، این نماینده  مجلس که به گفته یکی ازنظریه پردازان  مشروطیت ایران “یکی ازناشناخته ترین علمای مشروطه خواه ویکی ازبزرگترین دانشمندان آن دوره بود”، میرزا فضلعلی آقا تبریزی است؛ گزارش کامل میرزا فضلعلی آقا تبریزی درباره چگونگی کشتن اتابک درکتابی تحت عنوان «بحران دمکراسی درمجلس اول» آمده است. این کتاب مجموعه ای است ازاسناد ونامه های خصوصی ویاداشت های تاریخی میرزا فضلعلی آقا تبریزی که به کوشش غلامحسین میرزا صالح منتشر شده است. فریدون آدمیت درمعرفی و”سنجش منابع” خود می نویسد: “از اسناد معتبری که میرزا فضلعلی آقا به جای گذارده” دردو تحقیق مهم خود «مجلس اول وبحران آزادی» و«اندیشه های طالبوف تبریزی بهره مند» شده است.

احمد کسروی با اشاره به واپسین حضورامین السلطان درمجلس شورای ملی ونقل بخش های مهمی ازسخنان اتابک، تحلیلی شگفت انگیزازنقش امین السلطان ارائه می دهد، که با هیچ یک ازواقعیت هایی که خود او گزارش می دهد، نه سازگاری که تناقضی فاحش دارد، همان گونه که پیش ازاین اشاره شد، اتابک درواپسین روزهای صدارت می کوشید «دستخطی» کتبی ازمحمد علی شاه در دفاع از«اصول مشروطیت» ومجلس دریافت کند وبه مجلس ارائه نماید. بنا برگزارش کسروی امین السلطان چند ساعت پیش ازکشته شدن درسخنان خود درمجلس گفته بود: «برای این درمجلس حاضر شدیم که خاطرآقایان وکلا را ازمراتب مستحضرداریم ودستخطی هم صادرشد تاکید دراجرای قوانین مشروطیت واتمام قانون اساسی وسایرقوانین». کسروی سخنان اتابک را «سراپا فریب وبی شرمانه» و واکنش تاییدآمیزاکثریت نمایندگان مجلس  را به آخرین تلاش های امین السلطان به قصد وادار کردن شاه به «رعایت اصول مشروطیت » ، «بیخردانه» توصیف می کند. تحلیل های شگفت انگیزکسروی دردوره خطیرمجلس اول آمیخته به نوعی شیفتگی به «خیزش»های «توده» است. این «خیزش» ها که چندان هم توده ای نبود عمدتا به تحریک تشکیلات «انقلابیون» حرفه ای «اجتماعیون عامیون قفقاز» وهمزادان وهمکاران آشوب گرای آنان دربرخی ازشهرها ی ایران وعمدتا به نام «انجمن» ها هدایت وازجانب اقلیت افراطی درمجلس پشتیبانی میشد. کسروی درکتاب خود تحت عنوان «تاریخ مشروطه ایران» ضمن گزارش ازفعا لیت های غیرقانونی، هرج ومرج طلبانه وآشوب گرایانه  انجمن ها و«توده» ، بویژه دردوره مجلس اول، رفتارآنان را عین مشروطه خواهی ارزیابی ومورد تایید قرارداده است، دیدگاه های «توده» گرای کسروی به نظرمی آید به سهم خود حداقل برای دوره ای معین ازجمله عوامل زمینه سازدریافت ها ونتیجه گیری های غلط چند نسل ازخوانندگان «تاریخ مشروطیت ایران» گشت که درمغایرت با واقعیت های تاسیس نخستین حکومت قانون درایران بود. مشروطه فقط لفظی نبود که با«خیزش توده» یکسان معنا گردد، نیازبه نهاد هایی داشت که بتواندبنیاد های مناسبات حقوقی جدید را بر مبنا ی قوانین جدید، که مشروطیت با آن می توانست به تدریج تحقق یابد، تاسیس نماید. برقراری نظامی ازآزادی ها به مقدمات وبنیاد هایی درنظر وعمل نیاز داشت که به یک باره  نمی توانستند فراهم گردند.

کسروی درتوضیح چرایی کشتن امین السلطان تحت عنوان«عباس آقا که بود وچرا این کار را کرد؟!» می نویسد: «اتابک چنانکه ازرفتارش پیدا شد پا فشاری به برانداختن مشروطه می نمود وراستی آن که بیشترنمایندگان را تباه گردانیده نیروی مجلس را ازدستش گرفته بود. این به بسیاری ازآزادیخواهان(!) سخت می افتاد واین بود آرزوی کشتن اورا می کشیدند.دراین هنگام درتهران یک مرد آزادی خواهی می زیست که خود جوان ولی بسیاردلیروکاردان می بود وسپس یکی ازپیشروان بنام شورش ایران گردید». کسروی ضمن اشاره به حضورحیدرعمواغلی به عنوان «مهندس» درکارخانه برق حاجی امین الضرب درادامه می نویسد: «درسال دوم مشروطه که درتهران انجمن ها یی برپا می گردید، یک انجمن نیزآذربایجانیان به نام انجمن آذربایجان بنیاد نهادند که می باید گفت نیرومند ترین وبه کارترین انجمن ها می بود. حیدرعمواغلی یکی ازکوشندگان درآن انجمن می بود، وچنین پیداست که با «کمیته اجتماعیون عامیون» ایرانیان قفقازبستگی می داشت. هرچه هست این حیدرعمواوغلی کشتن اتابک را به گردن می گیرد، وچنین می گویند که تقی زاده هم آگاهی می داشته، وبرای این کارعباس آقا را که جوان خونگرم غیرتمندی می بود برمی گزیند ودستورکاررا می دهد وآن روزکه عباس آقا تیرانداخت حیدرعمواغلی خود درجلوی بهارستان می بوده».(ص 454) کسروی برای آن که بتواند تحلیل خود را کامل ترآرایش کند می نویسد: «یک چیزی که می باید درپایان گفتاربیفزاییم این است که انگلیسیان چون اتابک را افزاردست روس می شناختند ازاو آزرده می بودند، وباشد که کشته شدن اورا آرزومی نمودند وبه دستیاری آقای تقی زاده ازپیش آگاهی می داشتند». کسروی درادامه با اشاره به چند نکته تاکید دارد که «کمیته» نقشه «کشتن اتابک را دنبال می کرده است». اوهمچنین بر«همبستگی» حیدرعمواغلی با «کمیته قفقاز»، واشاره به آمدن میرزا جعفرزنجانی وهمراهان از قفقازبه منظورایجاد «بنیاد استواری برای مجاهدان» آذربایجان ویکسانی «جمله های لایحه مجاهدان خوی» مبنی براین که اگر«امین السلطان را ازوظیفه خود معزول نکردند آن وقت دردفع نحس وجود اوبنا گذاری خواهد شد» اشاره می کند.

فریدون آدمیت پژوهشگرمهم مشروطیت که می کوشید نظرات را به اهمیت این حادثه منحصربه فرد درتاریخ معاصرایران ونقش آن در تحولات بعدی تاریخ ایران جلب کند، درآخرین پژوهش خود«مجلس اول وبحران آزادی» دربررسی دقیق تروراتابک توسط «افراطیون» به نکات قابل توجهی اشاره می کند که می کوشیم فشرده ای ازگزارش تاریخی اورا بیاوریم. اومی نویسد: “انبوه اسناد ومدارک اصلی تاریخ که به دست ما رسیده، کارنامه چهارماهه دولت امین السلطان را روشن می نماید ونکته مبهمی به نظرنمی آید که جای حدس وگمان باشد. تاریخ هیچ مدرکی ارائه نمی دهد که او(اتابک) درسفرچهارساله فرنگستان نقشه «به باد دادن ایران» را می ریخت؛ یا دربازگشت «درکارانهدام مشروطیت» بود؛ یا می خواست مجلس را به «سیاست ضد ملی» بکشاند؛ یا اووصنیع الدوله «همخیال» بودند که مجلس را براندازند وبه گرفتن قرض تازه ای ازخزانه روس برآیند…” اسناد تاریخی وزارت خارجه انگلیس درباره اتابک که پس ازآن انتشاریافته وآدمیت آنان را بررسی کرده، بی اعتباری تمامی حدس وگمان های کسروی درباره اتابک وچگونگی روابط اورا با روس وانگلیس آشکارمی سازد. براساس اسناد وزارت خارجه انگلیس که پس ازآن انتشاریافته اسپرینگ رایس وزیرمختار انگلیس نه تنها ازاتابک  آن گونه که کسروی حدس می زند «آزرده» نبود بلکه کاملا رفتار جانب دارانه اتابک را نسبت به مشروطه، برخلاف سفیرروس، اگرچه ازموضع منافع انگلیس تایید ومورد حمایت قرارمی داد، . آدمیت براساس اسناد وزارت خارجه انگلیس می نویسد: ” اسپرینگ رایس درپیام خصوصی اش امین السلطان را ازمضمون شایعه ها که به تصریح او به وسیله عاملانی درشهرپخش می شد، بیا گاهانید…و نگرانی اش را پنهان نداشت که جان اودرمخاطره است. درآخرین دیداروزیرمختارورئیس الوزرا(شامگاه بیستم رجب، یک روزپیش ازترور)، درباره همان شایعه های شهری (ازجمله اینکه جان اودرمخاطره است) صحبت شد. امین السلطان با پوزخند گفت: «به زودی ثابت خواهد شد که آن شایعه ها چه اندازه عاری ازحقیقت است». واقعش اینکه همه مواد آن اتهام نامه دربرابرنقد تاریخ بهتان وباطل است؛ وجماعت افراطیون به راه مقصد خویش به هروسیله ای دست می بردند که ساده ترین آن جعل ونشراکاذیب وحربه خشونت عریان بود”. آدمیت درباره شخص و نقش اتابک درتحولات مشروطیت می نویسد :”امین السلطان نه منجی ایران بود، چنانکه معتقدان به او به ساده لوحی می انگاشتند، نه قصد خیانت به مجلس ومشروطگی داشت، چنانکه دشمنان اوبه نافهمی وبداندیشی تبلیغ مسموم مستمرمی کردند”. او شرح کشتن امین السلطان را براساس «دوماخذ اصلی»، سرگذشت شخصی حیدرخان وگزارش میرزا فضلعلی آقا تبریزی نماینده تبریزکه درروزحادثه درمجلس حضورداشته و مذاکرات مجلس وسایرنوشته ها ونامه های خصوصی که دارای “نکته هایی” بودند، گزارش، بررسی وآن را موضوع تحلیل قرار داده است وازسرگذشت شخصی حیدرخان (مجله یادگارسال سوم شماره چهارم وپنجم) آغازمی کند؛ «…حوزه مخفی اجتماعیون عامیون طهران که مرحوم حاج ملک المتکلمین وآقا سید جمال واعظ درآن عضویت داشتند، اعدام اتابک را رای داده وبه کمیته مجری حکم اعدام اتابک را فرستادند. کمیته مجری هم حکم را به هیات مدهشه که عبارت ازدوازده نفرتروریست، تقسیم به سه جوقه چهارنفری وتحت ریاست من بودند فرستادند». کمیسیون مخصوص برای تعیین اسلحه، پس ازمشورت «به اکثریت آرا» مقررداشت که عمل تروربا رولورانجام پذیرد نه با بمب یا اسلحه دیگر. درهیات مدهشه قرعه کشیده شد، وبه نام عباس آقا بیرون آمد…روزمقرربه مجلس رفتیم. عباس آقا جزوتماشائیان به پارلمان رفت، ولی ما درحیاط ودرمجلس راه رفته صحبت می کردیم تا اینکه اتابک با سیدعبدالله به سوی در، ازمجلس بیرون می آمدند. سیدی برای تظلم سید عبدالله را نگاه داشت، واتابک جلوآمد. همینکه دوقدم ونیم…(متن منتشرشده آن خاطرات همین جا قطع می شود).حیدرخان درخاطرات خود درارتباط با «حوزه اجتماعیون عامیون پایتخت» بررابطه با چند نفر ازوکلای مجلس تصریح کرده ونوشته بود: «چند نفرازوکلا که با فرقه اجتماعیون عامیون مسلمان های قفقاز رابطه داشتند، با هم ارتباط پیدا کرده معا  (با هم) کارمی کردیم…».

میرزا فضلعلی آقا تبریزی درگزارش مفصل خود، که همان زمان وقوع حادثه نوشته، ابتدا درباره سوابق اتابک ونظرات مخالف وموافق  درباره او برای صدارت پس ازپیروزی مشروطیت اشاره می کند ومی نویسد: «اوازمیان رفت. درحال حیات ربطی نداشتیم، درمماتش هم اگرنگویم انچه را صحیح عقیده خودم است، انصاف نکرده ام. اوبعد ازسفرفرنگستان غیرازامین السلطان اول بود وتمام همتش این بود که خدمتی به ملت وایران نماید که تلافی کارها ی وزارت ایام استبدادش بشود…روزآخر عمرش عریضه ای که به شاه عرض نموده بود، به جهت شدت وسختی اش دوسه سطرازآن را درمجلس نخواسته بود علنی شود وجواب شاه را که به مجلس آورده، خوانده شد، دلیل بود به عقیده ای که دارم.». میرزا فضلعلی آقا تبریزی سپس به شرح کامل کشتن اتابک می پردازد واشاره ای به فعالیت های علنی چند روزپیش تر انجمن آذربایجان دارد، آنان در سطح شهر شایعه کرده بودند «اتابک وصنیع الدوله رئیس (مجلس) هردو برای برهم زدن مجلس همخیالند» درگزارش میرزا فضلعلی آقا که خود نیزنماینده تبریزدرمجلس اول بود، به این نکته که «تقی زاده هم با آن ها همخیال ودرکاراست وحاجی میرزا ابراهیم آقا (نماینده دیگر مجلس) دراغلب مجالس آنها هست» تصریح شده است. نام تقی زاده به گفته فریدون آدمیت درمتن منتشرشده درمجله یادگارحذف گردیده.

پس ازکشته شدن اتابک؛ “دستگاه خشونت ازگردش” بازنایستاد، هدف جبهه افراطی درمجلس وبیرون مجلس جلوگیری ازتعقیب قضایی عاملان قتل بود، فشارهاوتهدید ها ی آشکاروپنهان برنظمیه وعدلیه وارد گردید، صنیع الدوله درپی چند نامه تهدیدآمیزمجبوربه استعفا گردید، حاکم پایتخت نامه های تهدیدآمیزدریافت کرد “که مبادا به دستگیری کسی برآید”. به خانه امین السلطان هم نامه های تهدید آمیز انداخته شد مبنی برآن که “اگرتشیع جنازه عمومی نمایند، آن جا را با بمب منفجرخواهند کرد”. افرادی از انجمن آذربایجان ودروازه قزوین به نام “اهل بازار” جنازه قاتل را ازمجلس خواستار شدند، نظمیه که جسد قاتل راشبانه «مثل مرده مقصرین» به خاک سپرده بود، ازترس هجوم «انجمن ها» با میانجی گری یکی ازنمایندگان مجلس به شرط دست برداشتن آنان “ازهووجنجال”، قبر را به آنان “نشان” داد. به قول آدمیت یک معما حل شد؛ انجمن آذربایجان گورقاتل را “گل ریزان” کرد و اورا «شهید راه وطن» خواندند وملک المتکلمین وسید جمال واعظ اصفهانی دروصف «شهید راه وطن» سخن سرایی کردند.

روزنامه های سخن گوی «افراطیون» با روش های جنجالی، به ستایش ازآنان پرداختند. “در«اعلان» خاصی که صوراسرافیل منتشرکرد گفته شد: با اعدام «میرزا علی اصغرخان خائن السلطان…رفع شرآن خائن ملک وملت را نمودند». روح القدس نوشت: “اعدام امین السلطان که چند سال مشغول نقشه «به باد دادن ایران» بود وهمه «اغتشاشات بلاد واین قتل وغارت ها به واسطه تحریکات اوشده است» لازم افتاد”.

واکنش عمومی نخستین مجلس شورای ملی دفاع قاطع از«آن مرحوم مشروطه طلب ومجلس خواه» بود، شرکت نمایندگان “درمراسم فاتحه خوانی” آن هم درآن فضای تهدید وارعاب “جلوه خاصی داشت”، قصد آن بود که عموم مردم بدانند که مجلس اتابک را صدراعظم مشروطه خواه می دانسته. درمجلس محقق الدوله رئیس مدرسه سیاسی گفت: «هروقت دولت خواست با ملت همراهی کند، چهاردزد خائن باید باعث اینگونه افسادات واتفاقات بشوند» وخواستارتشکیل کمیسیون شش نفره مجلس برای رسیدگی ونظارت برتحقیقات قضایی شد. صدیق حضرت از مدیران مدرسه سیاسی آن پیشنهاد را به دلیل اهمیت «پولیتیکی» آن تایید کرد.  صادق مستشارالدوله تعیین کمیسیون مجلس برای نظارت برتحقیقات قضایی را با یک توضیح خلاف آئین پارلمانی رد کرد، مستشارالدوله گفت تعیین کمیسیون ازطرف مجلس «اول سکته ای است که ما به عدلیه وارد می آوریم». آدمیت این موضع گیری اورا به نزدیکی ورفاقت اوبا جناح افراطی مجلس ربط میدهد. امام جمعه خویی گفت: «باید خوب دانست این امرشخصی نبوده بلکه امرنوعی است». احسن الدوله ضمن تایید تعیین کمیسیون گفت: «آخرخودحکومت ونظمیه هم دراین خصوص تکلیفی دارند».

انجمن اصناف وانجمن هواداران مجلس که ازآغازازمجلس پشتیبانی می کردند “ازقصورمجلس درتصمیم گیری دربرابرعوامل خشونت ناخرسند بودند وخواستار مجازات عاملان توطئه بودند” واین درشرایطی بود که مجلس رئیس نداشت وقادر به تصمیم گیری جدی نبود.

 به نظرمی آید که پی آمد های زیان بار مواضع «افراطیون» درمجلس اول ودوم وتحریف های تاریخی که پس ازآن انجام گرفته است موجب گردیده که آدمیت اصرارورزد “هویت اعضای اجتماعیون عامیون که درتصمیم گیری ترورامین السلطان فعال بودند شناخته” شود؛ وآنان را این گونه معرفی می کند: “ملک المتکلمین وسید جمال واعظ اصفهانی (که حیدرخان نیزبه اسم ورسم ازآن ها نام برده) ودونماینده افراطی مجلس حسن تقی زاده ومیرزاابراهیم آقا تبریزی. آنها ازکسانی بودند که حیدرخان درتوضیح همکاری اش با ایشان نوشته: «چند نفرازوکلا که با فرقه اجتماعیون عامیون مسلمان های قفقاز رابطه داشتند، با هم ارتباط پیدا کرده معا (با هم)  کارمی کردیم». آدمیت درادامه اصرارخود درآشکارساختن نا م ها می نویسد: “پنجاه وهشت سال بعد، تقی زاده درجواب سئوال راجع به کشتن امین السلطان نوشت: «من اگرچه حیدرخان را می شناختم ولی این حرف ها که من ازاعمال ونیات اواطلاع داشتم…بی اساس است» (مجله سخن بهمن 1344 ص 47). و آدمیت درواکنش به اظهارتقی زاده آن هم پس ازبیش ازنیم قرن می نویسد: “اودروغ می گوید ودراین گونه موارد که پای خودش به میان کشیده شده شرافت راست گفتاری نداشت. اودرتصمیم گیری جمعی حوزه اجتماعیون درباره قتل اتابک مشارکت داشت”. آدمیت در”سنجش منا بع” درباره مشروطیت، درباره خاطرات ونوشته های تقی زاده می نویسد: “خاطرات او به عنوان اثرتاریخی، آشفته ونا مضبوط است…آنچه مربوط به سرگذشت شخصی است به کارتاریخ نمی خورد. وتا حدی که مربوط به حوادث مجلس اول ودوم می شود، ازگفتگوی جدی درباره قضایای حساس ومهم به عمد پرهیز می جوید وسرهم بندی می کند…اما مطالب اوراجع به دوران رضا شاه به تناسب ازاعتباربیشتری برخورداراست، گرچه هیچ قضیه مهمی را به تمامی نمی آورد”.

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/01/2014-01-18_a.mp3]




روزها ی پایانی کابینه امین السلطان «درکشمکش دولت وسلطنت»

عمرحدودا سه ماهه کابینه میرزاعلی اصغرخان اتابک ( امین السلطان ) درشرایط دشوارگذار ازحکومت سلطنت مطلقه به حکومت قانون با ترور او درصحن مجلس شورای ملی به پایان رسید. پیش ازشرح کامل این حادثه که نخستین ترورسیاسی پس ازپیروزی جنبش مشروطه خواهی است، مضمون کشمکش های دولت وسلطنت را مورد توجه قرارمی دهیم.
مخبرالسلطنه وزیرعلوم کابینه امین السلطان که هم زمان وظیفه ای همانند سخن گویی دولت را بر عهده داشت، درتوضیح شرایط دشوار وزارت درمقایسه با گذشته ودرکوششی برای تعریف «مسئولیت» قانونی وزرا درسخنرانی خود درمجلس شورای ملی، مندرج در«مذاکرات مجلس اول» در28 جمادی الثانی 1325 قمری یعنی سه هفته پیش ازپایان عمردولت امین السلطان، به شرح مستند دخالت های غیرقانونی انجمن ها وبویژه انجمن ایالتی تبریزدرشرایط هرج ومرج ونا امنی شدید درآن ایالت می پردازد؛ مخبرالسلطنه درمجلس  با استناد به تلگراف ها ی ارسالی انجمن ایالتی تبریزگفت که آن انجمن با نماینده دولت، حتی با آن کسی که ازمیان «چند نفرکه اسم برده اند» و «صلاحیت دارند» وبا توافق و«به صوابدید همان وکلای آذربایجان» معرفی شده بود،  به مخالفت برخاست، افراد ی به نام انجمن نوشته بودند: «اگربیاید اورا راه نمی دهیم وچه وچه». سخنگوی دولت درهمان جلسه به اقدامات وتلاش های دولت برای مقابله با «قتل وغارت» وجلوگیری ازتجاوزات «دشمن»، ازجنبه  های گوناگون ازجمله «اقدامات سیاسی» وامور مربوط به «قشون» وتوسل به «قانون بین الدول» درکشوروبویژه درآذربایجان  اشاره می کند ودرادامه سخن می گوید: «حالا درعوض این اقدامات که وکلا باید به ما قوه بدهند، اتصالا تکلیف استعفا می کنند وبه خیالشان که امروزه وزارت آش دهن سوزی است». اشاره مخبرالسلطنه به حملات تند وبی امان جناح افراطی اقلیت مجلس به دولت بود؛ سید حسن تقی زاده رهبراین جناح افراطی ودیگراعضای آن درمجلس اول بارها خواستار«استعفای دولت» شده بودند وتقی زاده صریحا از«خیانت اولیای دولت» سخن گفته بود. سخنگوی دولت ضمن اشاره به «تکلیف وطنی» و«خدمت به وطن» درپاسخ به خواسته های عجولانه،غیرواقعی وشعارگونه جناح افراطی واقلیت مجلس می گوید: «دراینجا می گویند که چرا اقدام فوری نمی کنید؟ اقدام فوری اسباب لازم دارد. کو راه آهن ما ؟ کو پول ؟ کوسایرلوازمات ؟ تا اقدام فوری شود».

مخبرالسلطنه درهمان روزدرادامه گفتگوی خود با نمایندگان مجلس به منظور آگاه کردن نمایند گان ازشرایط دشواری که قوه تازه تاسیس مجریه با آن مواجه بود، به نکات مهمی ازجمله مقاومت نیروهای کهنه کاردربارکه حافظ مناسبات کهن بودند، ورشکستگی مالی دولت، وجود نوعی خلا قدرت وقانون ها ی جدید که می بایست جایگزین ابزارها ونهادهای سلطنت مطلقه می شد، وازهمه مهمتر قبولاندن شرایط جدید واین معنا به شاه ونهاد سلطنت که ازآن پس «پادشاه مملکت مشروطه دستخط نمی فرمایند بلکه امضا می فرمایند» اشاره می کند، او درسخنانی مهم وقابل توجه می گوید:«دراین موقع لازم است بعضی عرایض را اظهارنمایم. سابق براین هروزیری که روی کارمی آمد چند روزی مشغول کاربوده» ومجبوربود «ازیک طرف مشغول مدافعه باشد» تا آن که با دسیسه چینی نزدیکان ودربارشاه «معزول می شد»؛ سخن گوی دولت درادامه می گوید: « اما حالا وزرا ازدوطرف باید مشغول مدافعه باشند، یک جا مدافعه سابقه، یکجا مدافعه ازسوظنی که نسبت به آن ها هست. دراین شهرانجمن های متعدد تشکیل داده شده، هریک به عنوانات مختلف درکارسیاسی مملکت دخالت می کند…می پرسم اجزا انجمن چه حق دارند که درکارسیاسی دخالت کرده کاغذ بنویسند وفشاربیاورند ؟ نزدیک است مجلس شورای ملی درمیانه گم شود. انجمن خیلی خوب است، منکرحسن اوهم نیستیم واز لوازم مجلس است، ولی انجمن باید وظیفه مخصوصی داشته باشد، ترویج صنایع نماید، تاسیس مدارس ومکا تب کند، نه این که درامورات سیاسی حکومت دخالت نماید. غرض اعتراض نیست، مقصود این است که باید این اختلاف را کنارگذاشت، با هیئت وزرا به اتفاق مشغول اصلاح کارباشید، آن هم هرروز یک مقداری والبته تا تمام امورمملکت اصلاح شود طول خواهد کشید. چنانچه(اصلاحات) دولت ژاپن با آن جمعیت و اسباب(کار) چهل سال طول کشید، دراینجا هم مسلما طول خواهد کشید».

فریدون آدمیت بخشی ازسخنان مخبرالسلطنه وزیرعلوم امین السلطان درمجلس را درآخرین نوشته خود نقل و”جوهرسخنرانی آن وزیر” را این چنین توضیح داده است: “دولت دراوضاع نا مساعد کنونی ودرحد امکانات به تکالیف ملی اش عمل کرده؛ امتیازوطن پرستی درانحصارمخالفان ومدعیان نیست وبدگمانی ایشان بیجاست؛ دولت از«چماق استعفا» نمی هراسد وازفکرکناره گیری هم غافل نمی باشد؛ اما هنوزامید دارد که پاره ای موانع را ازپیش پا بردارد ودراین راه پشتیبانی مجلس را می طلبد”.  درجلسه دوروزبعد مجلس (30 جمادی الثانی) “شاه مورد اعتراض قرارگرفت”؛ حاج میرزا علی آقا یکی ازنمایندگان مجلس درباره محمد علی شاه گفت: ” واقعا اگرقلب مبارکشان همراه است که مملکت مشروطه باشد. باید معلوم شود که هرحاکم وهرآقایی بداند. این مسئله را گویا هنوزهیچ کس نمی داند که مشروطه است. پس خوب است وکلا یک کاری کنند که اعتقاد قلبی شاه را بفهمند، به هرپولیتیکی که می دانند. اگرواقعا همراه نیستند، بیخود ما خودرا معطل می نماییم. باید فکردیگرکرد. آقا شیخ فضل الله (نوری) هربطلانی گفت این مطلب پیش همه کس واضح است، لازم به رد وایراد ندارد. هرمستبدی امروزگمان می کند که شاه با اوهمراه است وهرچه می خواهد می کند. اگرحقیقتا ما وآن ها بفهمیم که دولت ما مشروطه شده است، تکلیف خودرا می دانیم وهرکس هم مخالفت کند توپ وتفنگ وقشون همه چیزهم برای رفع اوداریم. حال باید همین مطلب را فهمید که آیا شاه همراه دولت مشروطه است یا نیست». بلافاصله پس از سخنان حاج میرزا علی آقا، مرتضی قلی خان صنیع الدوله رئیس مجلس با تایید سخنان اوگفت: «همین مطلب است که آقا گفتند» رئیس اصلاح طلب ودولتخواه مجلس با آعلام جلسه «غیرعلنی» از وکلا می خواهد که فردا «دراین باب مذاکره کنند». پس ازسخن صنیع الدوله؛ سید حسن تقی زاده گویی به قصد بی اهمیت جلوه دادن موضوع وبی توجه به موانع جدی که ازجانب شاه ودرباربرسرراه دولت قرارداشت، می گوید: «امروز هرکسی مطلبی گفت. من خواهش می نمایم، مطلب بنده درخصوص وزارت جنگ مطرح شود وتکلیف خود را بدانیم وهمچو معلوم شود که این امضای نظام نامه ها ظاهری بوده وما تا حال امتحان نکرده بودیم». اما نماینده دیگردرمخالفت باسخن تقی زاده  که به جای شاه وکهنه کاران درباری با شدت تمام دولت و وزرا را «مقصر» معرفی می کرد، گفت: «درخصوص وزارت جنگ بدیهی است که تعیین وزرا با اعلیحضرت پادشاه است، ولی گاهی می شود که سایر وزرا اورا نمی خواهند ویا رئیس الوزرا اورا نمی خواهد، یا این که مجلس اورا نمی خواهد». اشاره نماینده  مجلس به پا فشاری محمد علی شاه بود، دربرابرتصمیم امین السلطان،  که با تعویض کامران میرزا وزیرجنگ مخالفت می ورزید، تصمیمی که تا آن روزامین السلطان نتوانسته بود برشاه تحمیل کند.
تصمیم جلسه غیرعلنی مجلس، اعزام “هیئت شش نفری نمایندگان برای گفتگو با محمدعلی شاه وتسلیم نامه مجلس به دربار” بود. جواب کتبی شاه نه روز پیش ازپایان عمرکابینه امین السلطان درمجلس خوانده شد. دستخط شاه به گفته فریدون آدمیت بدین مضمون بود: “لایحه مجلس ملی را با عین رضا درمدلول آن مطالعه کردیم. «مجلس ملی ووکلای عزیز خودمان را قویا» متذکرمی شویم که شخص ما «رعیت را بزرگترین ودایع…وافراد رعیت را اولادعزیزخودمان» می شماریم. همچنانکه «راعی محتاج به رعیت است ودولت ناگزیر ازملت»-بهترین وقت ما صرف آسا یش عباد (بندگان) است. این«دستخط» شاه سراسرازمفهوم های اندیشه سیاسی کهن ومنا سبات حقوقی قدیم بود و برپایه مناسبات «شبان-رمه» تنظیم گشته بود. آدمیت درانتقاد برآن دستخط  شاه به مجلس می نویسد: “درجواب شاه گرچه به قوانین موضوعه مجلس ملی تاکید گردیده لکن به قانون مشروطگی وکنستی توسیون تصریح نرفته است…درآن دستخط به مضامین کهنه ای استناد گشته که درتفکرسیاسی جدید محلی نداشت. حالی محمد علی شاه نمی شد که فلسفه دولت جدید، شخص پادشاه را نه راعی (صاحب رعیت وبنده) می شناخت، نه گوسفند چران…نه برای اوحقوق سیاسی پدری قائل بود. بلکه مردم را منشا قدرت سیاسی وقانونی دولت می دانست. بدین ماخذ، درنظام مشروطگی الزاما پادشاه باید تابع نظم ونسق (ترتیب) قانون اساسی باشد. هستی او(شاه) ومشروعیت مقام اوناشی ازهمان قانون موضوعه عمومی بود نه به اعتبارقانون ازلی. وبازبه همان ماخذ اگراوخلاف آن قواعد عمل می کرد، مشروعیت مقامش را ازدست می داد”. آدمیت می نویسد: “ازدوازدهم رجب که دستخط شاه به مجلس رسید تا هفته بعد کشمکش دولت وسلطنت به باریک ترین لحظات بحرانی اش رسید”. علی رغم پاسخ دو پهلوی شاه مذاکرات هفته بعد مجلس نشان می دهد، که به گفته یکی ازنمایندگان مجلس «ملت هنوزاطمینان حاصل نکرده است که کارش با طرف مقابل (شاه) تمام شده است یا نه». نماینده طرفدارنظرافراطی مجلس گفت: «این کابینه چند ماه است (!) که شما را معطل کرده…یک پول کارصورت نداده وباید استعفا دهد». تقی زاده به صراحت «کابینه» را مقصردانست و گفت: «من ثابت می کنم که تمام اینها مقصرند وحداقل تقصیرآن ها این است که چرا استعفا نمی دهند». نماینده دیگردراعتراض به تقی زاده گفت: «نمی گذارند وزیری که همراه است همراه باشد» ومیرزا فضلعلی آقا تبریزی دردفاع ازدولت گفت: «تمام کارها را نباید به گردن وزرا انداخت». دو روزپیش از ترورامین السلطان وپایان عمرکابینه اوهمان گونه که آدمیت می نویسد: “صنیع الدوله که ازماهیت کشمکش دولت ودربارآگاهی درست داشت واندیشناک بود، مذاکرات علنی مجلس را با این عبارت به پایان رساند: «مصلحت وزرا این است که استعفا بدهند» “. پس ازآن جلسه سری نوزده رجب به ابتکارصنیع الدوله منعقد گشت. صنیع الدوله از موضع دفاع ازدولت دربرابر نهاد سلطنت وبه نوعی تهدید محمد علی شاه وجلب پشتیبانی افکارعمومی حربه استعفا را «مصلحت وزرا» دانست. آن گونه که تنها ماخذ پژوهش های آدمیت، یعنی گزارش دبیرسیاسی سفارت انگلیس نیزتایید می کند«رئیس مجلس صاف وپوست کنده دشمنی شاه را نسبت به مجلس به آگاهی نمایند گان رساند. سخنان صنیع الدوله هیجان برانگیخت واوبه زحمت مجلس را آرام کرد». درگزارشات اسپرینگ رایس سفیرانگلیس درآن روز های حساس “که با شاه ورئیس الوزرا گفتگوی طولانی داشت آمده است:«حتی ازصحبت ها ی اتابک برمی آمد که اوشاه را عامل آشفتگی خیلی کارها می دانست» با این وجود جریان افراطی اقلیت مجلس دو روز پیش ازترورفیزیکی اتابک درمجلس مدعی شد “شاه می خواهد مملکت را به روس بدهد وامین السلطان همدست اوست”. وهیچگاه تا آن زمان نتوانست به دو واقعیت متمایز یعنی نهاد سلطنت ورکن جدید حکومت قانون پی ببرد.

احمد کسروی در«تاریخ مشروطه ایران» درشرح حوادث  مربوط به روی کارآمدن دولت امین السلطان وسه ماه صدارت وسپس تروروسقوط کابینه اوبا توجه به منا بعی که درآن زمان دردسترس داشته است، آن ها را بازتاب داده اماآن گاه که درمقام تحلیل آن حوادث برآمده به گونه ای شگفت انگیزهمه کارنامه سومین کابینه مشروطه به ریاست امین السلطان را «نیرنگ»، «توطئه» و «رویه کاری» ارزیابی می کند واتابک را به دلیل سوابق او دردو دوره صدارت «مرد» ی معرفی می کند که نسبت به ایران جز«بد خواهی ودشمنی» نداشت و«ازدلسوزی نا بجای مجلس به اتابک» انتقاد می کند وبه گونه ای باورنکردنی ضمن نقل آخرین سخنرانی امین السلطان درساعاتی پیش ازترورش درمجلس، که درآن سخنرانی، اتابک خبربرکناری کامران میرزا ازوزارت جنگ ومعرفی علاالملک به  عنوان وزیرعدلیه جدید را به نمایندگان خبرمی داد، وازآن می گوید که « دستخطی هم صادرشد تاکید دراجرای قوانین مشروطیت واتمام قانون اساسی وسایرقوانین»، سخنان اتابک را «فریب وبیشرمانه» ارزیابی می کند. کسروی آن گاه که اتا بک از نبود قانون برای اداره قانونمند جامعه وکنترل هرج ومرج سخن می گفت، آن را جز«حیله» ارزیابی نمی کند وگفتگو، همکاری وپشتیبانی مجلس ازامین السلطان را «ازسرپریشانگویی نمایندگان» می داند. کسروی درتحلیل عجیب خود ازحوادث دوران اتابک وتلاش ها وسخنان اوبراساس یک داوری ازپیش معین شده، تا آنجا پیش می رود که از تروراتابک با کمی مسامحه می توان گفت چندان ناراضی نیست. کسروی در صفحه453 کتاب «تاریخ مشروطه ایران» می نویسد: «اتابک با شیرین زبانی ونیرنگسازی نمایندگان را فریفته با دل شاد وروی گشاده می گفت ومی شنید ومی خندید وهیچ نمی دانست که آخرین ساعت زندگی را به سرمی برد وزمانش تا هنگامی است که درآنجا نشسته است». کسروی پس ازشرح چگونگی ترور اتابک واشاره به یک روز روی خاک ماندن «کشته»(قاتل) درحیاط بهارستان می نویسد: «درآغازکار، مجلس وبسیاری ازمردم تهران کاراورا به نیک نمی داشتند وکسانی را که آشنا یا دوست اومی شناختند اداره شهربانی دنبال می کرد».

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/01/2014-01-04_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/01/2014-01-04_b.mp3]