چگونه ودرچه شرایطی خواجه نظام الملک، شریعتمداری درخدمت شاهان متعصب سلجوقی ودرپیوند با دستگاه خلافت، درنخستین وارجمند ترین کتاب سیاستنامه نویسی دردوره اسلامی، به اندیشه سیاسی ایرانشهری بازگشته وبنیاد نظری آن را که با اصول سیاسی شریعت او ونظریه ی مشروعیت یابی سلطنت وخلافت دوره اسلامی درتعارض است، به عنوان بنیاد نظری سلطنت دردوره اسلامی مورد قبول قرارمی دهد؟ وچگونه غزالی نویسنده احیا علوم الدین، به رغم شریعتمداربودن خود درشرعیات ، می توانسته است درقلمرواندیشه سیاسی نویسنده نصیحه الملوک بوده باشد؟