«دوره گذار» تاریخ ایران

نزدیک به نه سده پس ازفروپاشی شاهنشاهی ساسانیان، با آغاز فرمانروایی صفویان، باردیگر دربخش های گسترده ای ازایران زمین حکومتی واحد، متمرکزوتوانمند ایجاد شد. شاه اسماعیل، بنیان گذار سلسله صفوی، ملوک الطوایف سیزده گانه ای را که درزمان برامدن او دربخش هایی ازایران زمین فرمان می راندند، ازمیان برداشت ودرزمان فرمانروایی شاه عباس اول، قلمرو مرزها ی ایران به گستره ی شاهنشاهی ساسانیان رسید.

دوره تاریخی نه صد ساله ا ی را که با فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان آغاز و به فراهم آ مدن زمینه های فرمانروایی صفویان ختم می شود، می توان درقیاس با دوران جدید تاریخ ایران زمین ودوران باستانی آن، «سده های میانه» تاریخ ایران نامید، دوره ای که با پایان یافتن آن، دوران قدیم ایران نیزبه پایان می رسد، بی آن که دوران جدید این کشورآغازشده باشد.
مشکل عمده دوره بندی تاریخ ایران به قدیم وجدید، این است که مبدا تاریخ جدید ایران زمین را به درستی نمی توان معلوم کرد. اگرپایان «سده های میانه» ایران را آغازفرمانروایی صفویان بدانیم، ناچارباید آن را آغازدوران جدید نیزبدانیم وتردیدی نیست که چنین دریافتی ازادوارتاریخ ایران، آشکارا خطاست.
دوره ای ازتاریخ ایران که با جنگ چالدران آغازمی شود وبا شکست ایران درجنگ های ایران وروس پایان می یابد، یعنی ازآغازفرمانروایی صفویان تا نخستین دهه های سلسله قاجار، دوره ای پراهمیت درتاریخ ایران زمین است، زیرا ازسویی، با آغازدوران جدید تاریخ وتاریخ اندیشه غربی وجهانی شدن روابط ومناسبات سیاسی، ایران زمین نیزبه ضرورت درمیدان جاذبه اندیشه ومناسبات نوقرارگرفت، درحالی که ازسوی دیگر، نظام فکری وسیاسی ایران، تحولی مناسب باسرشت دوران جدید پیدا نکرد. ازاین رو، می توان گفت که جدال جاذبه تجدد ازسوی مغرب زمین ودافعه آن ازسوی ایران زمین درتاریخ این کشورنزدیک به سه سده طول کشیده است ودراین سه سده، ایران دروسوسه تجدد، دربرخی دهه های این دوره، اما بیشتر، پای درگل سنت اندیشه ای خلاف زمان واستبداد ایلی وقبیله ای نیروهای زنده وزاینده فرهنگ وتمدن خود را برباد فنا داده است.من (جواد طباطبایی) دراین جا برای این که بتوانم ویژگی های این سه سده را به دقت مورد بررسی قراردهم، این دوره طولانی میان شکست ایران درجنگ چالدران تا شکست ایران درجنگ های ایران وروس را که حلقه رابط «سده های میانه» ایران وآغاز دوران جدید آن است، دوره گذارخواهم نامید، دوره ای که درواقع، نه با اسلوب دوران قدیم ایران می تواند مورد بررسی قرارگیرد ونه با ضابطه های دوران جدید.
این دوره ازتاریخ ایران، به سبب دگرگونی های تاریخی وتاریخ اندیشه دراروپا ونیزبا توجه به تحولات تاریخ اندیشه درایران، دوره ای است که جزدرپرتو تاریخ اندیشه قابل درک نیست. دراین دوره نظام حکومتی ایران درادامه سلطنت خود کامه دوره ی اسلامی متاخر، تحول عمده ای پیدا نکرد، درحالی که مبانی اندیشه جدید دراروپا – که به قدرت مسلط جهانی تبدیل می شد – منطق مناسبات را برهم می زد. براین سه سده (دوره گذار) که ازبسیاری جهات برای ایران تعیین کننده بود، «منطق شکست» حاکم بود. تحولات جهانی وبویژه دگرگونی های اندیشه روندی بازگشت ناپذیرپیدا کرده بود، اما با امکانات نظام سنتی ایران، آن تحولات واین دگرگونی ها نه می توانست فهمیده شود ونه رویارویی با چالش آن دو ممکن می شد.
وضع این دوره ازتاریخ وتاریخ اندیشه درایران، وضعی سخت پرتعارض است، زیرا دراین سده ها – مناسبات میان ایران وبویژه اروپا به دنبال استوارشدن شالوده های اندیشه تجدد دستخوش دگرگونی بنیادینی شد وایران درجاذبه مناسبات جهانی جدید قرارگرفت.
– تا آغاز این دوره (گذار)، گستره مناسبات خارجی ایران زمین دردوره اسلامی ازمحدوده کشورهای هم جوارکه ازنظر سرشت اندیشه وساختاراجتماعی وسیاسی همسانی های بنیادینی داشتند، فراترنمی رفت، اما دردوره گذاربا جهانی شدن مناسبات، کشورهای اروپایی به عنوان عامل عمده ی دیگری دراین مناسبات پدیدارشدند وبا تکیه برنظام فکری نویی که بنیان عمل آن کشورها بود، نظم نویی درمناسبات ایجاد کردند.
– بدین سان وضعیت پرتعارضی درافق مناسبات درونی وبیرونی ایران زمین پدیدارشد، به گونه ای که ازسویی، ایران زمین درمیدان جاذبه مناسبات واندیشه دوران جدید قرارگرفت که مغرب زمین را ازبنیاد دگرگون کرده بود، اما ازسوی دیگر، ایران زمین به لحاظ سرشت اندیشه ولاجرم، ساختارسیاسی واجتماعی ازسده ها پیش تحولی پیدا نکرده بود.
– این دوران جدید، به لحاظ منطق جدید خود، میدان جاذبه ای را ایجاد کرد که به تدریج با جهانی شدن مناسبات، ترکیب وترتیب عناصراندیشه وساختاراجتماعی وسیاسی همه کشورهایی را که درحوزه آن قرارمی گرفتند، برهم می زد، اما با برآمدن صفویان، تصلبی دیگرگونه دراندیشه سنتی درایران زمین پدید آمد ومناسبات نیزبرشالوده اندیشه ای استوارشد که منطق آن با تکیه برمبانی اندیشه دوران قدیم قابل درک نبود.
منطق اندیشه ومناسبات جدید با آغاز دوران جدید درکشورهای اروپایی درسطح جهانی سیطره پیدا می کرد وناچاربرکشورهای حوزه تمد ن وفرهنگ اسلامی نیزدرغفلت وتغافل آنان تحمیل می شد. دردوره گذار، ازنظرتاریخ اجتماعی ایران زمین، حد اعتدالی میان افراط قدرت مطلق خود کامه وتفریط سستی وتزلزل ارکان حکومت ونا بسا مانی های ناشی ازقدرت های گریزازمرکز به وجود نیامد. نظام حکومتی ایران دراین دوره میان خودکامگی برخی ازشاهان صفوی ونا بسا مانی کامل کشوردرنوسان بود وهمه رشته های گروه نخست درفرمانروایی گروه دوم پنبه می شد.
دوره گذارتاریخ ایران، دوره فروپاشی ایران زمین است وبرای تبیین علل واسباب این فروپاشی ازطرح نظریه ی انحطاط ایران گریزی نیست. کوشش برای طرح وتدوین «نظریه ی انحطاط ایران» کوششی برای تدوین مفاهیم ومقولات تاریخ ایران نیزهست وبه نظرمی رسد که ایضاح آن مفاهیم ومقولات جزدردرون نظریه ای عمومی امکان پذیرنیست. تنها تعریف مفاهیم وتدوین مقولات تاریخ ایران می تواند ما را به ایضاح منطق نظام فرمانروایی درایران رهنمون شود.
موضوع جلد نخست «تاملی درباره ایران»، طرحی ازنظریه انحطاط ایران است. تفصیل این مطلب درواپسین فصل همین جلد آمده است، اما درهریک ازفصل های دیگرکوشیده شده است تا مباحثی به عنوان دیباچه برآن نظریه آورده شود. درنخستین فصل، شمه ای ازتاریخ دوره گذارآورده شده ویاد آوری این نکته درباره فصل تاریخی این کتاب ضرورت دارد که نگارنده این سطور، تاریخ نگارنیست. درفصل دوم کوشش کرده ام تا طرحی ازنظریه ی «دولت» درایران به دست دهم. درفصل سوم وچهارم ملاحظا تی را درباره دیدگاه متفاوت ایرانیان به دگرگونی های کشورهای اروپایی واروپاییان به ایران درنهایت اجمال آورده ام. موضوع بحث فصل های پنجم وششم اندیشه سیاسی دوره گذاراست. هردوفصل را باید تنها دیباچه ای برتاریخ اندیشه سیاسی دوره گذارتلقی کرد.

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2015/09/2015-09-19_a.mp3]
قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2015/09/2015-09-19_b.mp3]

.




بازگشت خواجه نظام الملک طوسی به اندیشه سیاسی ایرانشهری درگسست ازاندیشه سیاسی خلافت وشریعتنامه ها

چگونه ودرچه شرایطی خواجه نظام الملک، شریعتمداری درخدمت شاهان متعصب سلجوقی ودرپیوند با دستگاه خلافت، درنخستین وارجمند ترین کتاب سیاستنامه نویسی دردوره اسلامی، به اندیشه سیاسی ایرانشهری بازگشته وبنیاد نظری آن را که با اصول سیاسی شریعت او ونظریه ی مشروعیت یابی سلطنت وخلافت دوره اسلامی درتعارض است، به عنوان بنیاد نظری سلطنت دردوره اسلامی مورد قبول قرارمی دهد؟ وچگونه غزالی نویسنده احیا علوم الدین، به رغم شریعتمداربودن خود درشرعیات ، می توانسته است درقلمرواندیشه سیاسی نویسنده نصیحه الملوک بوده باشد؟

چنان که ازدیباچه «سیاستنامه» می توان دریافت کرد، خواجه نظام الملک به اشاره ملکشاه ودرخواست اوبه نوشتن کتاب شروع کرده ودرآغاز، سی ونه فصل درآیین کشورداری به «رسم ملوک عجم» به رشته تحریرکشیده است. این دیباچه اگرچه اشاره ای به درخواست ملکشاه دارد، اما به قلم خواجه ونمودارشیوه بیان واندیشه اوست. اگرچه خواجه اززبان ملکشاه نقل می کند که «ایزد تعالی جهان وملک را به ما ارزانی داشت ونعمتها برما تمام گردانید ودشمنان ما را مقهورکرد»، اما خواجه درهرموردی به مناسبت، بلافاصله معترضه ای (جمله ای خارج ازاصل موضوع) را درعبارت خود آورده وسخن خود رانقض می کند. خواجه درادامه عبارت نقل شده می افزاید: «وهیچ پادشاه وخداوند فرمانی را ازداشتن این کتاب چاره نیست، خاصه دراین روزگارکه هرچه بیشترخوانند، ایشان را درکارهای دینی ودنیاوی بیداری بیشترافزاید ودراحوال دوست ودشمن دیدارشان بهتردرافتد وروش کارها وراه تدبیر های صواب برایشان گشاده شود وترتیب وقاعده درگاه وبارگاه ودیوان ومجلس ومیدان واموال ومعاملات واحوال لشکرورعیت برایشان روشن شود وهیچ چیزدرهمه مملکت ازدورونزدیک وازبسیارواندک پوشیده نماند.». خواجه ازسویی، اززبان ملکشاه نعمت راتمام ودشمنان را مقهورمی داند، اما ازسوی دیگر، برضرورت نوشته شدن کتاب، «خاصه دراین روزگار» تاکید می ورزد تا احوال دوست ودشمن شناخته وروش کارها وراه تدبیرهای صواب بازنموده شود. بخش نخست سیاستنامه ی خواجه با بازپرداختی ازنظریه ی شاهی آرمانی که بنیادی ترین عنصراندیشه سیاسی ایرانشهری است، آغازمی شود. خواجه می نویسد: «ایزد تعالی درهرعصری وروزگاری یکی را ازمیان خلق برگزیند واورا به هنرهای پادشاهانه آراسته وستوده گرداند ومصالح جهان وآرام بندگان را بدوبازبندد ودرفساد وآشوب وفتنه را بدوبسته گرداند وهیبت وحشمت اواندردلها وچشم خلایق بگستراند تا مردم اندر عدل اوروزگارمی گذارند وآمن همی باشند وبقای دولت همی خواهند.».
اندیشه سیاسی خواجه ازهمان آغاز، درمخالفت با شریعتنامه نویسی تدوین شده است، زیرا فرمانروا درنوشته های شریعتنامه نویسان، خلیفه پیامبراست ووظیفه ای جزاجرای احکام شریعت نمی تواند داشته باشد. به عبارت دیگر، مسئله اساسی فرمانروایی درشریعتنامه های دوره اسلامی، نزول وحی واجرای شریعت الهی است وازاین حیث، موضوع شریعتنامه ها شریعت است ونه خلیفه، درحالی که موضوع سیاستنامه ها پادشاه است. پادشاه، درهمه سیاستنامه ها، دارای فره ایزدی است، درحالی که ازدیدگاه شریعتنامه نویسان، تنها ملاک منصب خلافت آگاهی اوبه شرع و توانایی اوبه اجرای احکام آن است. دراندیشه ایرانشهری، شاه آرمانی دارای فره ایزدی عین شریعت است ونه مجری آن وازاین حیث، شاهی آرمانی نسبتی با خلیفه درشریعتنامه ها ندارد. دراندیشه سیاسی ایرانشهری، شاه آرمانی، درمقام صاحب شریعت قراردارد وعین شریعت است. «شاهی آرمانی وقتی تحقق خواهد یافت که قدرت حکومت با عدل ودین وحکمت توام باشد.» (فتح الله مجتبایی، شهرزیبای افلاطون وشاهی آرمانی درایران باستان. تهران، انتشارات انجمن فرهنگ ایران باستان- 1352)
درسیاستنامه ها هیچ اشاره ای به خلافت به عنوان دستگاهی که فرمانروایان مشروعیت خود را ازآن می گرفته اند، نیامده است وهراشاره ای به خلیفگان را درواقع، می توان با توجه به فرمانروایی آنان توضیح داد ونه به ضرورت به اعتبارخلیفگی آنان. این سکوت خواجه دربرابردستگاه خلافت وفروکاستن خلیفگان به فرمانروایان، درشرایط ابهام مناسبات میان نهاد خلافت وسلطنت، بسیار پرمعناست. خواجه درنظروعمل برآن بوده است که به هرحال، دوره خلافت گذشته است وتجدید آن بویژه درایران زمین ممکن نیست.
خواجه نیزمانند اکثرقریب به اتفاق، اگرنه همه سیاستنامه نویسان دوره اسلامی ایران زمین ازابن مقفع تا بابا افضل کاشانی که تاسقوط کشوربراثریورش مغولان به نظریه پردازی درباره سیاست پرداختند، درتداوم بخشیدن به نظریه شاهی آرمانی کوشید. خواجه نظام الملک آگاهانه مفهوم بنیادین اندیشه ایرانشهری، شاهی آرمانی دارای فره ایزدی، را درآغازهردوبخش سیاستنامه به تاکید می آورد تا خط فاصلی میان اندیشه سیاسی ایرانشهری ونظریه رایج خلافت دوره اسلامی کشیده باشد. شاه آرمانی ازآن جا که دارای فره ایزدی است، درنوشته های ایرانشهری به عنوان انسانی خداگونه، نماینده وبرگزیده خدا برروی زمین فهمیده شده وازاین حیث، با رئیس اول مدینه فاضله ابونصرفارابی که به تبع اندیشه نوافلاطونی وتفسیرهای مسیحی نوشته های افلاطونی، علت موجده ومبقیه مدینه فاضله است، ازیک سنخ است.
خواجه نظام الملک، به عنوان وزیر ونویسنده سیاستنامه، چایگاه ارجمندی درتاریخ اندیشه سیاسی درایران دارد. او، به عنوان وزیر، نقشی پراهمیت به عنوان معماروحدت سرزمینی ایران وایجاد حکومت مرکزی قدرتمند، ایفا کرد. خواجه کوشش کرد، تا جایی که امکان پذیربود، فرمانروایان جدید را ادب وآداب فرمانروایی ایرانشهری بیاموزد. دوره اسلامی ایران بیشترازآن که دوره شاهان باشد، عصروزیران بزرگ بود و، درواقع همین وزیران بودند که توانستند وحدت سرزمینی را حفظ کنند وزمینه های تداوم فرهنگی ایران را فراهم آورند.
خواجه، شالوده اندیشه سیاسی نویی را ریخت ودرآن عناصری ازآرمان خواهی ایرانشهری را با واقع گرایی سیاسی دوره اسلامی وعصرچیرگی ترکان برایران زمین جمع کرد. آن چه دراین اقدام نظام الملک دارای اهمیت است، کوشش موفق وی درگسست ازاندیشه سیاسی خلافت وشریعتنامه ها ست. خواجه نظام الملک تحول اندیشه سیاسی درایران را دربستری هدایت کرد که خود او، با بازگشت به اندیشه سیاسی ایرانشهری، آماده کرده بود، اما دراندیشه سیاسی خواجه، آرمان خواهی، به تدریج ودرعمل، دربرابرواقع گرایی سیاسی اورنگ باخت واندیشه سیاسی سیاستنا مه ها درراه هموارسلطنت مطلقه افتاد.
بدین سان، خواجه بی آن که بتواند تعارضی را که درقلمرواندیشه با آغازدوره اسلامی ایران زمین درافق پدیدارشده بود، حل کند، با بازپرداختی که ازایرانشهری با رعایت الزامات دوره چیرگی غلامان ترک عرضه کرد، برژرفای این تعارض نیزافزود. خواجه ازمفردات اندیشه سیاسی ایرانشهری با توجه به ویژگی های نظام قبیله ا ی غلامان ترک ومذهب مختار، ترکیبی فراهم آورده بود، بی آن که بتواند درنسبت آن ترکیب با وضع زمانه ومفردات اندیشه ای تاملی کرده باشد.
تفاوت اساسی میان سیاستنامه ها وشریعتنامه ها، دراین است که درسیاستنامه ها مناسبات دنیوی اساس تحلیل قرارمی گیرد، درحالی که دیانت یکی ازعوامل – یا مهم ترین عامل – انسجام اجتماعی است. برعکس، برای شریعتنامه نویسان دنیا، برابراندیشه دینی آنان، جزبه صورت مزرعه آخرت قابل لحاظ نیست. ابوحامد محمدغزالی، بویژه در«احیا علوم الدین»، نظریه پردازاستقلال آخرت است واو، اگرچه ازباب انسجام بحث، پیوسته، به نسبت دین ودنیا وتعادل میان آن دواشاره می کند، اما اگربتوان گفت عناصر«مسیحی»- رهبانی که اودرتفسیرخود ازاسلام وارد می کند، درنهایت، به نفی حیثیت استقلالی دنیا منجرمی شود. غزالی با تدوین کتاب عظیم «احیا علوم الدین»، درهواداری ازشرعیات برعقلیات شورید ونسبت عقل وشرع دربخش بزرکی ازسرزمین های اسلامی را برهم زد. پیشتر، درعصرزرین فرهنگ ایران خرد ضا بطه ای برای فهم شرع بود. اگرچه، به دنبال پیکاربی امان غزالی، درایران، مشعل خردگرایی که فیلسوفان افروخته بودند، یکسره خاموش نشد، اما لاجرم اسیبی جدی برآن وارد و، به تدریج، شرع به ضابطه ای برای فهم عقل تبدیل شد. شورش امام محمد برفلسفه واقدام اوبرای احیای علوم دین، «انقلابی» درجهان اسلام بود و، بدین سان، دوره ای درسرزمین های شرقی اسلامی آغاز شد که درمقایسه با دوره نوزایش اسلام آن را سده های میانه اسلام خوانده اند. غزالی، مانند خواجه نظام الملک وحکیم ابوالقاسم فردوسی، ازاهالی طوس ومعاصرخواجه بود.
غزالی دراواخرعمر، همزمان با نوشته شدن المنقذ من الضلال وتوضیح بازگشت به زندگی فعالانه وترک زاویه نشینی، بنا بردرخواست سلطان سلجوقی به تصنیف نصیحت الملوک پرداخته ودرآن، پس ازمقدمه ای دربیان احکام ونصایح شرعی، با سلطان به زبان او، یعنی سلطنت، سخن گفته است که اثری استثنایی درمجموعه نوشته های غزالی است
سیاستنامه نویسی نوعی تفسیراندیشه سیاسی ایرانشهری بود که درنهایت اندیشه سیاسی ایرانشهری را ازجنبه آرمانی آن جدا وبه نظریه مطلقه موجود دردوره اسلامی تبدیل کرد. بنا براین، نه بازگشت به گذشته امکان پذیربود ونه راهی نودرافق قرارداشت. خاستگاه بقای ایران زمین با باورداشتن به آن آرمان خواهی یکسان نبود. درواقع، درچنین شرایطی بود که ایرانیان بقا را برتامل درشرایط امکان بازگشت به گذشته ترجیح داده وبا به فراموشی سپردن بخشی عمده ازآرمان خواهی، راه تداوم تاریخی ایران زمین را برگزیدند.
تداوم ایران زمین، درواقع، تداومی درانحطاط تاریخی وزوال اندیشه بود وجای تاسف است که تا کنون بی آن که توجهی به این نکته اساسی (تداوم درانحطاط تاریخی وزوال اندیشه) برای فهم وتبیین تاریخ ایران زمین کرده باشیم، مفهوم تداوم را به عنوان یکی ازمفردات توضیح تحول تاریخ فرهنگ وتمدن ایران تکرارکرده ایم وحال آن که درمفهوم تداوم درانحطاط تاریخی وزوال اندیشه، انحطاط وزوال را باید اصل دانست.
درقلمرواندیشه سیاسی، سیطره سیاستنامه نویسی تا فراهم آمدن مقدمات جنبش مشروطه خواهی با اقتدای به خواجه نظام الملک طوسی بویژه با برآمدن صفویان که با آغاز دوران جدید درمغرب زمین همراه بود، راه را برتحولی دربنیاد نظری ادیشه سیاسی درایران بست. جریان عمده ی اندیشه سیاسی درایران، سیاستنامه نویسی بود وسیاستنامه نویسی نیزبا پایان یافتن عصرزرین فرهنگ ایران، ازاندیشه ای آرمانی به نظریه ی سلطنت مطلقه تحول پیدا کرد واین نظریه تا فراهم آمدن مقدمات جنبش مشروطه خواهی مردم ایران، به طورعمده، یگانه اندیشه ای بود که شالوده عمل ونظرسیاسی ایرانیان را قوام می بخشید.
نکته ای که دراین تحول شایان تامل جدی است ومی تواند پرتوی برمنطق عمل ونظرخواجه ودیگروزیران ایرانی بیفکند و شکاف میان عمل ونظرکارگزاران حکومتی دوره اسلامی را توضیح دهد، فقدان برخی ازمفاهیم اندیشه سیاسی است که به این وزیران وکارگزاران اجازه نمی داد، تا عمل اجتماعی خود را برپایه ودرچارچوب مبانی نظری سامان دهند.
دربحث ازسوانح احوال خواجه گفتیم که عمل وزیربزرگ سلجوقیان، سرشتی پرتنش داشت واین تنش درنهایت، به نظرما به این امراسا سی تاریخ اندیشه درایران بازمی گردد که دراندیشه ایرانی به دنبال انحطاط تاریخی وزوال اندیشه مفهوم بنیادینی مانند مفهوم مصلحت عمومی تدوین نشد وبدین سان، امتناع تدوین مفهوم مصلحت عمومی وتعیین حدود ونسبت آن با مفهوم نفع خصوصی که به امکان وجود دوحوزه ودواخلاق فردی وجمعی بازمی گردد، موجب شد که حتی شخصیتی مانند خواجه نظام الملک نتواند ورای تنش های پایان عصرزرین فرهنگ ایران عمل کند.
بازگشت به نویسندگان ونظریه پردازان پراهمیتی مانند خواجه نظام الملک طوسی وکوشش برای تحلیل نظروعمل آنان، این سود بزرگ را دارد که منطق انحطاط تاریخی وزوال اندیشه را روشن می کند ومنطق انحطاط وزوال سده ای که گذشت، جزازمجرای پرتویی که نقادی گذشته برآن می تواند بیفکند، امکان توضیح نمی یابد. البته، صرف این نقادی تنها می تواند پرتوی برمنطق انحطاط وزوال ایران زمین بیفکند وگرنه خروج ازوضعیت کنونی، چنان که درجای دیگری نیزگفته ایم، با توجه به افق آینده ودیدگاه تجدد امکان پذیرخواهد شد.
آن چه درباره مفهوم اندیشه سیاسی ایرانشهری وچگونگی انتقال آن به دوره اسلامی ایران و یک سره براساس سه نوشنه جواد طباطبایی : «تاریخ اندیشه سیاسی درایران»، «خواجه نظام الملک» و«زوال اندیشه سیاسی درایران» آمد، درنهایت اجمال وصرفا با هدف معرفی بحث می باشد. خواننده علاقه مند می تواند برای آشنایی با تفصیل بحث به سه کتاب مذکور مراجعه نماید.

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2015/09/2015-09-05_a.mp3]
قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2015/09/2015-09-05_b.mp3]

.