Welcome to Delicate template
Header
Just another WordPress site
Header
image_print
image_print

دراین قسمت می کوشیم، به مناسبت بحث نگاهی اجمالی به برخی از دیدگاه های سید جواد طباطبایی درزمینه “تاریخ پدیدارشدن مفاهیم نوآیین وتحول آن ها” داشته باشیم.
طباطبایی آنگونه که خودمی گوید “این وجه مهم ازتاریخ معاصرایران را “اززمان تشکیل دارالسلطنه تبریزوآغاز اصلاحات عباس میرزا یعنی درزمانی که “ایران در«آستانه» دوران جدید خود قرار گرفت” دنبال می کند. این بحث درهمان آغازبه گونه ای درارتباط با اروپا طرح می گردد. نویسنده مجلدات «تاملی درباره ایران» دردومین بخش جلد دوم «تاملی درباره ایران»تحت عنوان «نظریه حکومت قانون درایران» با تایید سخن مجتبی مینوی که درباره نخستین کاروان معرفت نوشته است: «این کاروان ازآذربایجان روانه شد، ومقدمات تمدن اروپایی را ازانگلستان وارد ایران کرد، واولین ایالتی که مرکزشیوع نظامات وتاسیسات فرنگی شد، آذربایجان بود»، کوشش می کند “وجوه دیگری از تجدد خواهی ایرانیان” ازجمله حکومت قانون ونظام حقوقی جدید برآمده ازپیروزی جنبش مشروطه خواهی ایرانیان راتبیین نماید.

دنباله متن …

image_print

کتاب «مشروطه ایرانی»، نوشته ما شا الله آجودانی نخستین بار درلندن درسال1997 میلادی با عنوان “مشروطه ایرانی و پیش زمینه های نظریه «ولایت فقیه»” منتشرشد. این کتاب پس ازآن  درایران با عنوان «مشروطه ایرانی» به چاپ رسیده است.
کتاب شامل یک پیشگفتارو نوزده بخش می باشد. ده بخش نخست کتاب عنوان  کلی تر«قدرت وحکومت» را دارد ونه بخش پایانی کتاب عنوان «ازدفترروشنفکری» را به خود اختصاص داده است.
پیشگفتار کتاب درآغاز وارد بحث “پیدایی مفاهیم جدید” می شود ومی نویسد: “پیدایی مفاهیم جدید درعصرقاجار، عصرآشنایی های جدی ما با مدنیت وفرهنگ غربی، هم کلمات وتعبیرات تازه ای برذخیره واژگان زبان فارسی می افزود وهم مفاهیم کلمات وترکیبات کهن را دستخوش تحول ودگرگونی می کرد”. آجودانی درادامه می افزاید: “مفاهیم تازه ای که ازفرهنگ غرب به فرهنگ ما راه می یافت، دراصل مفاهیمی بود که دربستر تاریخ وفرهنگ دیگری بالیده بود، شکل گرفته بود وبا توجه به تاریخ وفرهنگ جوامع غربی، بیانگرتجربیاتی بود که درتاریخ آن کشورها ودرزبان های اروپایی، با تفاوت هایی، معنای کم وبیش واضح ومشخص داشت. اما این مفاهیم درفرهنگ ما، پیشینه ای نداشتند. نه درزبان ونه درتاریخ ما. روشن تر بگویم، ازآنجا که ما تجربه چنان مفاهیمی را نداشتیم، یعنی وقتی «حکومت ملی» یا «مجلس ملی»، یا «حکومت قانونی» و «مشروطه» نداشتیم، نمی توانستیم چنان مفاهیمی هم درزبان داشته باشیم. اما مشکل، تنها مشکل زبان نبود، مشکل زبان به یک معنا مشکل تاریخ وذهنیت انسان ایرانی هم بود. آن مفاهیم غربی وتجربیات مربوط به آن، نه درزبان ما وجود داشت ونه درواقعیت تاریخ ما. پس ذهن انسانی که درزبان وتاریخ ایران بالیده واندیشیده بود، با آن مفاهیم بیگانه ونا آشنا بود. انسان ایرانی با چنین ذهن وزبان وتاریخی، آنگاه که با مفاهیم جدید آشنا می شد، چون تجربه زبانی وتاریخی آن مفاهیم را (که دو روی یک سکه بودند) نداشت، آنها را با درک وشناخت وبرداشت تاریخی خود وبا تجربه زبانی خود، تفسیر، تعبییروبازسازی می کرد، وسعی می کرد ازغرابت وبیگانگی آن مفاهیم جدید، با تقلیل (reduction) دادن آنها به مفاهیم آشنا، یا تطبیق دادن آنها با دانسته های خود، بکاهد وصورتی مانوس وآشنا ازآنها ارائه دهد.” ( پیشگفتار مشروطه ایرانی چاپ اول لندن، ص  یک و دو).

دنباله متن …