روزها ی پایانی کابینه امین السلطان «درکشمکش دولت وسلطنت»

عمرحدودا سه ماهه کابینه میرزاعلی اصغرخان اتابک ( امین السلطان ) درشرایط دشوارگذار ازحکومت سلطنت مطلقه به حکومت قانون با ترور او درصحن مجلس شورای ملی به پایان رسید. پیش ازشرح کامل این حادثه که نخستین ترورسیاسی پس ازپیروزی جنبش مشروطه خواهی است، مضمون کشمکش های دولت وسلطنت را مورد توجه قرارمی دهیم.
مخبرالسلطنه وزیرعلوم کابینه امین السلطان که هم زمان وظیفه ای همانند سخن گویی دولت را بر عهده داشت، درتوضیح شرایط دشوار وزارت درمقایسه با گذشته ودرکوششی برای تعریف «مسئولیت» قانونی وزرا درسخنرانی خود درمجلس شورای ملی، مندرج در«مذاکرات مجلس اول» در28 جمادی الثانی 1325 قمری یعنی سه هفته پیش ازپایان عمردولت امین السلطان، به شرح مستند دخالت های غیرقانونی انجمن ها وبویژه انجمن ایالتی تبریزدرشرایط هرج ومرج ونا امنی شدید درآن ایالت می پردازد؛ مخبرالسلطنه درمجلس  با استناد به تلگراف ها ی ارسالی انجمن ایالتی تبریزگفت که آن انجمن با نماینده دولت، حتی با آن کسی که ازمیان «چند نفرکه اسم برده اند» و «صلاحیت دارند» وبا توافق و«به صوابدید همان وکلای آذربایجان» معرفی شده بود،  به مخالفت برخاست، افراد ی به نام انجمن نوشته بودند: «اگربیاید اورا راه نمی دهیم وچه وچه». سخنگوی دولت درهمان جلسه به اقدامات وتلاش های دولت برای مقابله با «قتل وغارت» وجلوگیری ازتجاوزات «دشمن»، ازجنبه  های گوناگون ازجمله «اقدامات سیاسی» وامور مربوط به «قشون» وتوسل به «قانون بین الدول» درکشوروبویژه درآذربایجان  اشاره می کند ودرادامه سخن می گوید: «حالا درعوض این اقدامات که وکلا باید به ما قوه بدهند، اتصالا تکلیف استعفا می کنند وبه خیالشان که امروزه وزارت آش دهن سوزی است». اشاره مخبرالسلطنه به حملات تند وبی امان جناح افراطی اقلیت مجلس به دولت بود؛ سید حسن تقی زاده رهبراین جناح افراطی ودیگراعضای آن درمجلس اول بارها خواستار«استعفای دولت» شده بودند وتقی زاده صریحا از«خیانت اولیای دولت» سخن گفته بود. سخنگوی دولت ضمن اشاره به «تکلیف وطنی» و«خدمت به وطن» درپاسخ به خواسته های عجولانه،غیرواقعی وشعارگونه جناح افراطی واقلیت مجلس می گوید: «دراینجا می گویند که چرا اقدام فوری نمی کنید؟ اقدام فوری اسباب لازم دارد. کو راه آهن ما ؟ کو پول ؟ کوسایرلوازمات ؟ تا اقدام فوری شود».

مخبرالسلطنه درهمان روزدرادامه گفتگوی خود با نمایندگان مجلس به منظور آگاه کردن نمایند گان ازشرایط دشواری که قوه تازه تاسیس مجریه با آن مواجه بود، به نکات مهمی ازجمله مقاومت نیروهای کهنه کاردربارکه حافظ مناسبات کهن بودند، ورشکستگی مالی دولت، وجود نوعی خلا قدرت وقانون ها ی جدید که می بایست جایگزین ابزارها ونهادهای سلطنت مطلقه می شد، وازهمه مهمتر قبولاندن شرایط جدید واین معنا به شاه ونهاد سلطنت که ازآن پس «پادشاه مملکت مشروطه دستخط نمی فرمایند بلکه امضا می فرمایند» اشاره می کند، او درسخنانی مهم وقابل توجه می گوید:«دراین موقع لازم است بعضی عرایض را اظهارنمایم. سابق براین هروزیری که روی کارمی آمد چند روزی مشغول کاربوده» ومجبوربود «ازیک طرف مشغول مدافعه باشد» تا آن که با دسیسه چینی نزدیکان ودربارشاه «معزول می شد»؛ سخن گوی دولت درادامه می گوید: « اما حالا وزرا ازدوطرف باید مشغول مدافعه باشند، یک جا مدافعه سابقه، یکجا مدافعه ازسوظنی که نسبت به آن ها هست. دراین شهرانجمن های متعدد تشکیل داده شده، هریک به عنوانات مختلف درکارسیاسی مملکت دخالت می کند…می پرسم اجزا انجمن چه حق دارند که درکارسیاسی دخالت کرده کاغذ بنویسند وفشاربیاورند ؟ نزدیک است مجلس شورای ملی درمیانه گم شود. انجمن خیلی خوب است، منکرحسن اوهم نیستیم واز لوازم مجلس است، ولی انجمن باید وظیفه مخصوصی داشته باشد، ترویج صنایع نماید، تاسیس مدارس ومکا تب کند، نه این که درامورات سیاسی حکومت دخالت نماید. غرض اعتراض نیست، مقصود این است که باید این اختلاف را کنارگذاشت، با هیئت وزرا به اتفاق مشغول اصلاح کارباشید، آن هم هرروز یک مقداری والبته تا تمام امورمملکت اصلاح شود طول خواهد کشید. چنانچه(اصلاحات) دولت ژاپن با آن جمعیت و اسباب(کار) چهل سال طول کشید، دراینجا هم مسلما طول خواهد کشید».

فریدون آدمیت بخشی ازسخنان مخبرالسلطنه وزیرعلوم امین السلطان درمجلس را درآخرین نوشته خود نقل و”جوهرسخنرانی آن وزیر” را این چنین توضیح داده است: “دولت دراوضاع نا مساعد کنونی ودرحد امکانات به تکالیف ملی اش عمل کرده؛ امتیازوطن پرستی درانحصارمخالفان ومدعیان نیست وبدگمانی ایشان بیجاست؛ دولت از«چماق استعفا» نمی هراسد وازفکرکناره گیری هم غافل نمی باشد؛ اما هنوزامید دارد که پاره ای موانع را ازپیش پا بردارد ودراین راه پشتیبانی مجلس را می طلبد”.  درجلسه دوروزبعد مجلس (30 جمادی الثانی) “شاه مورد اعتراض قرارگرفت”؛ حاج میرزا علی آقا یکی ازنمایندگان مجلس درباره محمد علی شاه گفت: ” واقعا اگرقلب مبارکشان همراه است که مملکت مشروطه باشد. باید معلوم شود که هرحاکم وهرآقایی بداند. این مسئله را گویا هنوزهیچ کس نمی داند که مشروطه است. پس خوب است وکلا یک کاری کنند که اعتقاد قلبی شاه را بفهمند، به هرپولیتیکی که می دانند. اگرواقعا همراه نیستند، بیخود ما خودرا معطل می نماییم. باید فکردیگرکرد. آقا شیخ فضل الله (نوری) هربطلانی گفت این مطلب پیش همه کس واضح است، لازم به رد وایراد ندارد. هرمستبدی امروزگمان می کند که شاه با اوهمراه است وهرچه می خواهد می کند. اگرحقیقتا ما وآن ها بفهمیم که دولت ما مشروطه شده است، تکلیف خودرا می دانیم وهرکس هم مخالفت کند توپ وتفنگ وقشون همه چیزهم برای رفع اوداریم. حال باید همین مطلب را فهمید که آیا شاه همراه دولت مشروطه است یا نیست». بلافاصله پس از سخنان حاج میرزا علی آقا، مرتضی قلی خان صنیع الدوله رئیس مجلس با تایید سخنان اوگفت: «همین مطلب است که آقا گفتند» رئیس اصلاح طلب ودولتخواه مجلس با آعلام جلسه «غیرعلنی» از وکلا می خواهد که فردا «دراین باب مذاکره کنند». پس ازسخن صنیع الدوله؛ سید حسن تقی زاده گویی به قصد بی اهمیت جلوه دادن موضوع وبی توجه به موانع جدی که ازجانب شاه ودرباربرسرراه دولت قرارداشت، می گوید: «امروز هرکسی مطلبی گفت. من خواهش می نمایم، مطلب بنده درخصوص وزارت جنگ مطرح شود وتکلیف خود را بدانیم وهمچو معلوم شود که این امضای نظام نامه ها ظاهری بوده وما تا حال امتحان نکرده بودیم». اما نماینده دیگردرمخالفت باسخن تقی زاده  که به جای شاه وکهنه کاران درباری با شدت تمام دولت و وزرا را «مقصر» معرفی می کرد، گفت: «درخصوص وزارت جنگ بدیهی است که تعیین وزرا با اعلیحضرت پادشاه است، ولی گاهی می شود که سایر وزرا اورا نمی خواهند ویا رئیس الوزرا اورا نمی خواهد، یا این که مجلس اورا نمی خواهد». اشاره نماینده  مجلس به پا فشاری محمد علی شاه بود، دربرابرتصمیم امین السلطان،  که با تعویض کامران میرزا وزیرجنگ مخالفت می ورزید، تصمیمی که تا آن روزامین السلطان نتوانسته بود برشاه تحمیل کند.
تصمیم جلسه غیرعلنی مجلس، اعزام “هیئت شش نفری نمایندگان برای گفتگو با محمدعلی شاه وتسلیم نامه مجلس به دربار” بود. جواب کتبی شاه نه روز پیش ازپایان عمرکابینه امین السلطان درمجلس خوانده شد. دستخط شاه به گفته فریدون آدمیت بدین مضمون بود: “لایحه مجلس ملی را با عین رضا درمدلول آن مطالعه کردیم. «مجلس ملی ووکلای عزیز خودمان را قویا» متذکرمی شویم که شخص ما «رعیت را بزرگترین ودایع…وافراد رعیت را اولادعزیزخودمان» می شماریم. همچنانکه «راعی محتاج به رعیت است ودولت ناگزیر ازملت»-بهترین وقت ما صرف آسا یش عباد (بندگان) است. این«دستخط» شاه سراسرازمفهوم های اندیشه سیاسی کهن ومنا سبات حقوقی قدیم بود و برپایه مناسبات «شبان-رمه» تنظیم گشته بود. آدمیت درانتقاد برآن دستخط  شاه به مجلس می نویسد: “درجواب شاه گرچه به قوانین موضوعه مجلس ملی تاکید گردیده لکن به قانون مشروطگی وکنستی توسیون تصریح نرفته است…درآن دستخط به مضامین کهنه ای استناد گشته که درتفکرسیاسی جدید محلی نداشت. حالی محمد علی شاه نمی شد که فلسفه دولت جدید، شخص پادشاه را نه راعی (صاحب رعیت وبنده) می شناخت، نه گوسفند چران…نه برای اوحقوق سیاسی پدری قائل بود. بلکه مردم را منشا قدرت سیاسی وقانونی دولت می دانست. بدین ماخذ، درنظام مشروطگی الزاما پادشاه باید تابع نظم ونسق (ترتیب) قانون اساسی باشد. هستی او(شاه) ومشروعیت مقام اوناشی ازهمان قانون موضوعه عمومی بود نه به اعتبارقانون ازلی. وبازبه همان ماخذ اگراوخلاف آن قواعد عمل می کرد، مشروعیت مقامش را ازدست می داد”. آدمیت می نویسد: “ازدوازدهم رجب که دستخط شاه به مجلس رسید تا هفته بعد کشمکش دولت وسلطنت به باریک ترین لحظات بحرانی اش رسید”. علی رغم پاسخ دو پهلوی شاه مذاکرات هفته بعد مجلس نشان می دهد، که به گفته یکی ازنمایندگان مجلس «ملت هنوزاطمینان حاصل نکرده است که کارش با طرف مقابل (شاه) تمام شده است یا نه». نماینده طرفدارنظرافراطی مجلس گفت: «این کابینه چند ماه است (!) که شما را معطل کرده…یک پول کارصورت نداده وباید استعفا دهد». تقی زاده به صراحت «کابینه» را مقصردانست و گفت: «من ثابت می کنم که تمام اینها مقصرند وحداقل تقصیرآن ها این است که چرا استعفا نمی دهند». نماینده دیگردراعتراض به تقی زاده گفت: «نمی گذارند وزیری که همراه است همراه باشد» ومیرزا فضلعلی آقا تبریزی دردفاع ازدولت گفت: «تمام کارها را نباید به گردن وزرا انداخت». دو روزپیش از ترورامین السلطان وپایان عمرکابینه اوهمان گونه که آدمیت می نویسد: “صنیع الدوله که ازماهیت کشمکش دولت ودربارآگاهی درست داشت واندیشناک بود، مذاکرات علنی مجلس را با این عبارت به پایان رساند: «مصلحت وزرا این است که استعفا بدهند» “. پس ازآن جلسه سری نوزده رجب به ابتکارصنیع الدوله منعقد گشت. صنیع الدوله از موضع دفاع ازدولت دربرابر نهاد سلطنت وبه نوعی تهدید محمد علی شاه وجلب پشتیبانی افکارعمومی حربه استعفا را «مصلحت وزرا» دانست. آن گونه که تنها ماخذ پژوهش های آدمیت، یعنی گزارش دبیرسیاسی سفارت انگلیس نیزتایید می کند«رئیس مجلس صاف وپوست کنده دشمنی شاه را نسبت به مجلس به آگاهی نمایند گان رساند. سخنان صنیع الدوله هیجان برانگیخت واوبه زحمت مجلس را آرام کرد». درگزارشات اسپرینگ رایس سفیرانگلیس درآن روز های حساس “که با شاه ورئیس الوزرا گفتگوی طولانی داشت آمده است:«حتی ازصحبت ها ی اتابک برمی آمد که اوشاه را عامل آشفتگی خیلی کارها می دانست» با این وجود جریان افراطی اقلیت مجلس دو روز پیش ازترورفیزیکی اتابک درمجلس مدعی شد “شاه می خواهد مملکت را به روس بدهد وامین السلطان همدست اوست”. وهیچگاه تا آن زمان نتوانست به دو واقعیت متمایز یعنی نهاد سلطنت ورکن جدید حکومت قانون پی ببرد.

احمد کسروی در«تاریخ مشروطه ایران» درشرح حوادث  مربوط به روی کارآمدن دولت امین السلطان وسه ماه صدارت وسپس تروروسقوط کابینه اوبا توجه به منا بعی که درآن زمان دردسترس داشته است، آن ها را بازتاب داده اماآن گاه که درمقام تحلیل آن حوادث برآمده به گونه ای شگفت انگیزهمه کارنامه سومین کابینه مشروطه به ریاست امین السلطان را «نیرنگ»، «توطئه» و «رویه کاری» ارزیابی می کند واتابک را به دلیل سوابق او دردو دوره صدارت «مرد» ی معرفی می کند که نسبت به ایران جز«بد خواهی ودشمنی» نداشت و«ازدلسوزی نا بجای مجلس به اتابک» انتقاد می کند وبه گونه ای باورنکردنی ضمن نقل آخرین سخنرانی امین السلطان درساعاتی پیش ازترورش درمجلس، که درآن سخنرانی، اتابک خبربرکناری کامران میرزا ازوزارت جنگ ومعرفی علاالملک به  عنوان وزیرعدلیه جدید را به نمایندگان خبرمی داد، وازآن می گوید که « دستخطی هم صادرشد تاکید دراجرای قوانین مشروطیت واتمام قانون اساسی وسایرقوانین»، سخنان اتابک را «فریب وبیشرمانه» ارزیابی می کند. کسروی آن گاه که اتا بک از نبود قانون برای اداره قانونمند جامعه وکنترل هرج ومرج سخن می گفت، آن را جز«حیله» ارزیابی نمی کند وگفتگو، همکاری وپشتیبانی مجلس ازامین السلطان را «ازسرپریشانگویی نمایندگان» می داند. کسروی درتحلیل عجیب خود ازحوادث دوران اتابک وتلاش ها وسخنان اوبراساس یک داوری ازپیش معین شده، تا آنجا پیش می رود که از تروراتابک با کمی مسامحه می توان گفت چندان ناراضی نیست. کسروی در صفحه453 کتاب «تاریخ مشروطه ایران» می نویسد: «اتابک با شیرین زبانی ونیرنگسازی نمایندگان را فریفته با دل شاد وروی گشاده می گفت ومی شنید ومی خندید وهیچ نمی دانست که آخرین ساعت زندگی را به سرمی برد وزمانش تا هنگامی است که درآنجا نشسته است». کسروی پس ازشرح چگونگی ترور اتابک واشاره به یک روز روی خاک ماندن «کشته»(قاتل) درحیاط بهارستان می نویسد: «درآغازکار، مجلس وبسیاری ازمردم تهران کاراورا به نیک نمی داشتند وکسانی را که آشنا یا دوست اومی شناختند اداره شهربانی دنبال می کرد».

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/01/2014-01-04_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2014/01/2014-01-04_b.mp3]