پیدایش«انجمن» ها پس ازپیروزی جنبش مشروطه خواهی درایران

با پیروزی جنبش مشروطه خواهی وتاسیس نخستین مجلس موسس وقانون گذاری، پدیده نوظهوری درایران به نام «انجمن» سربرآورد.  ازنوشته های درباره انجمن ها دردوره مجلس اول، چنین برمی آید که اصطلاح «انجمن» بدون آنکه معنا ووظیفه آن درحوزه نظری، حقوقی وسیاسی روشن باشد، تحت شرایط “انقلابی” آن زمان درابهام همه جانبه خود ظاهر گردید وپس ازآن ازطریق نوشته های سیاسی بی سند ومدرک به عنوان نهاد های” انقلابی” مدافع مشروطیت معرفی شدند. کلمه «انجمن» که شامل همه نوع انجمن، اجتماع، جمعیت، صنف، مشاوره، هیات عزاداری، گروه های هم مسلک، موسسه، تجمع محلی، انجمن سیاسی، جلسه، تجمع همشهری ها، شاهزادگان، دیدار های خانوادگی ومحل اجتماع اصناف و…می شد، به یکسان بدون توجه به معنا ومحدوده حقوقی وسیاسی آن ها زیرعنوان هایی ازقبیل «انجمن انسانیت، غیرت، شرافت، حقیقت، مظفری،چاله میدان، اهل طرب، دروازه قزوین، اصفهان، کرمان، کفاشان، فراشان، تلگراف خانه، اداره گمرک، تفتیش دوایردولتی، اجتماعیون، فتوت، فرهنگ، اصناف، خویشاوندی، منع باده فروشی وریش تراشی» و…آغاربه فعالیت کردند، فعالیتی که خود  آن را« دفاع از مشروطه در برابر مخالفان مشروطه» نام نهادند.ازآن پس گویی لفظ «انجمن» فی نفسه نوعی ارزش وتقدس می یابد. آدمیت  می نویسد:” با افزایش شمارانجمن ها (پس از پیروزی جنبش مشروطه خواهی)، «انجمن مرکزی» به وجودآمد” با این هدف که «روح تمام انجمن ها» درآن حضورداشته باشد. «انجمن مرکزی» که فقط در ظاهرمرکزی بود،” مصوبات ” خودرا،«رای ملت» معرفی می کرد، که به گفته آدمیت غلط وعاری ازحقیقت بود. اومی نویسد: ” نه آرای چند انجمن نماینده افکار عمومی پایتخت بود، ونه به طریق اولی منعکس کننده آرای ملت. رای ملی تنها درمصوبات مجلس ملی می توانست جلوه یابد.

 درنوشته ای درباره «انجمن» ها تحت عنوان «انجمن های تهران درعصرمشروطیت»(فاطمه شیرالی) ، نویسنده آن این گونه آغازسخن می کند “انجمن ها ی ملی درواقع مجامع ومراکزتجمع نیروهای پراکنده مشروطه خواه دردوره انقلاب مشروطیت به شمارمی روند.” وی سپس درطول “پژوهش” خود به دنبال اثبات “مشروطه خواهی “ا نجمن ها ست. این “پژوهشگر” که ظاهرا به منابع متعدد مرا جعه کرده وازجمله برخی «منابع وماخذ» وی پژوهش های  آدمیت واز جمله آخرین نوشته اوست، کوچک ترین اشاره ای به پژوهش ها وارزیابی آدمیت درباره «انجمن»ها درهمین کتاب نمی کند ودرنزدیک به سیصد صفحه کتاب خود تنها به یک جمله ناقص ازکتاب مهم «مجلس اول وبحران آزادی» آدمیت اشاره می کند. اما درواقع «انجمن ها ی تهران درعصر مشروطیت» براساس اطلاعات دو منبع “پژوهشگر”  یعنی روزنامه «حبل المتین» وکتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» مهدی ملک زاده تنظیم  وساخته وپرداخته گشته است. روزنامه حبل المتین به مدیریت ملک المتکلمین خود نقش ارگان تبلیغی جنجالی انجمن ها را برعهده داشت. وکتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» مهدی ملک زاده (پسر ملک المتکلمین مدیرروزنامه حبل المتین )  به گفته خود “پژوهشگر” انجمن ها مجموعه ای است از”خاطرات مکتوب وشفاهی”  ملک زاده (بخوان خیال پردازی)  که اوتاریخ خود را براساس آن نوشته وهیچ منبع معتبر ومستقل دیگری  آن ادعا ها را تایید نکرده است . نویسنده  درصفحه 158 «انجمن های تهران درعصرمشروطیت» درتوضیح جناح بندی های مجلس اول به نقل ازآدمیت می نویسد: “ازدیگراعضای برجسته انقلابیون می توان میرزاابراهیم آقا تبریزی ومیرزا ابوالحسن خان معاضدالسلطنه نام برد” واین تنها اشاره ناقص “پژوهشگر” است به آخرین ومهمترین پژوهش آدمیت درباره مشروطیت وتوضیحات مستند ومستدل او درباره انجمن ها. “پژوهشگر” انجمن ها ی عصر مشروطیت، دربخش دوم کتاب خود “انجمن ها ی پس ازصدور فرمان مشروطه” را ازآن پس “انجمن های ملی” می نامدو دردوخط ، هم به توضیح تاریخ مشروطیت می پردازد وهم پیدایش “جمعیت های سیاسی” که پس از”رشد فزاینده انجمن نامیده شدند”  اودرآغازهمین بخش ازکتاب می نویسد: ” تلاش های پیگیرودامنه دار آزادی خواهان واصلاح طلبان به رهبری سیدین سرانجام به بار نشست. مجلس شورای ملی…افتتاح شد. ازاین پس تلاش آزادی خواهان درمسیری دیگربه جریان افتاد وآن همانا صیانت ازمجلس دربرابر مخالفان مشروطه بود… در این میان جمعیت های سیاسی با هدف حمایت ودفاع ازمجلس ومشروطیت درمقابل طرفداران استبداد پدید آمدند. جمعیت های مذکورکه ازآن پس رشد فزاینده ای درتهران یافتند، انجمن نامیده شدند”. نویسنده کتاب «انجمن های تهران درعصرمشروطیت»  درارائه ی نمونه هایی از این “حمایت” ویا “صیانت” ازمجلس توسط  “انجمن ها ی ملی” درطول عمرمجلس اول نمی تواند جزبه عملکرد اقلیت افراطی مجلس و«جبهه افراطیون» در درون وبیرون مجلس، آن هم درعبارت هایی  سرتا پا متناقض، اشاره کند. جبهه ای که به گفته فریدون آدمیت”سهم” آن “به کتاب مشروطیت خشونت عریان بود وعاملی که درحد خود درانهدام مجلس مسئولیت داشت”.
از کسان دیگری که “چیزهایی” درباره تاریخ مشروطیت نوشته اند، وازجمله درباره نقش«انجمن» ها بویژه در زمان نخستین مجلس مشروطه به گزافه گویی پرداخته مهدی ملک زاده  نویسنده«تاریخ انقلاب مشروطیت ایران »است. ملک زاده درآن کتاب ازانجمن یاجمعیت سیاسی شانزده نفری با عنوان«کمیته انقلاب ملی» نام می بردکه از«رشیدترین ومهمترین فرزندان انقلاب»تشکیل گردیده بود که از«رهبران مشروطه» و«قائدین انقلاب» بودند وجملگی آماده بودند«برای حفظ آزادی وپایمال نشدن خون هزارها نفری که برای به دست آوردن مشروطیت ریخته شده بود» جان خودرا فدا کنند، کسانی که درجنگ با استبداد سرخود راباختند وبه قیمت آن«ایران برای همیشه ازقید بندگی واستبداد آزاد شد». فریدون آدمیت  آن گزارش وتحلیل را عاری ازحقیقت می داند ومی نویسد:” آن وصف سراسرشارلاتانی است با حماقت مضحک. تاریخ هیچ کدام ازآن جماعت را ازرهبران وقائدان نهضت مشروطه خواهی نمی شناسد؛ آنان ازرشید ترین ومهمترین فرزندان انقلاب هم نبودند؛ برای تحصیل فرمان مشروطیت خون پنج نفرهم ریخته نشد؛ برای همیشه ازقید استبداد آزاد گشتن هم افسانه خنکی است…؛ وعنوانی که برای آن کمیته گذارده شده ازمخترعات نویسنده است همچون بسیاری ازدیگرمجعولات نوشته های او. درواقع، آن هیات همان«حوزه مخفی اجتماعیون عامیون» است به علاوه چند تن که با آن گروه به درجات همکاری داشتند. آدمیت می افزاید گویا تاریخ نویسی نه سرمایه علمی می خواهد ونه فهم سیاسی وتاریخی؛ هرکس هرچه خاطرخواه اوست چون خشت به قالب میزند. تاریخ مشروطیت آکنده ازآن نوع یاوه نویسی هاست؛ هنرنقد تاریخی همین است که بیهوده گویی ها را دوربریزد”. فریدون آدمیت درآخرین پژوهشش، «جلد دوم ایدیولوژی نهضت مشروطیت ایران»، تحت عنوان« مجلس اول وبحران آزادی »، می نویسد: به هیچ رساله وسندی که به تعریف ووظیفه ومسئولیت«انجمن»هادرآغازکارآنان پرداخته باشد، برخورد نکرده و” هیچ مقاله یا رساله ای درباره نظریۀ انجمن ومسئولیت مدنی آن ازطرف هیچ انجمنی سراغ ” ندارد. به نظرمی آید وجود ابهام اساسی دربنیاد نظری ووجوه حقوقی وسیاسی«انجمن»ها سبب گردید حوزه فعالیت انجمن ها ومحدوده وظایف آنان آنچنان نا روشن ومغشوش و آشفته گرددکه”خیل انجمن ها” در دوره عمردوساله مجلس اول مشروطه نتوانستند”کردارشایسته ای” ازخودنشان دهند درفرصت بعدی بحث انجمن ها را براساس منابع دیگر پی می گیریم.

فریدون آدمیت خود درتوضیح «انجمن» یا «اتحادیه» فکرآن را”ناشی ازاصل آزادی اجتماعات دردموکراسی پارلمانی” ودر” تحلیل نظری، بنیاد انجمن را پیوند میان جامعه ودولت” می داند که” معرف طبقات ورده ها واصناف شناخته شده جامعه” هستند وبه همین اعتبار” شخصیت “.حقوقی آن را می بایستی قانون اساسی یا قانون نظامات انجمن مشخص گرداند.”
سیدجواد طباطبایی نیزدرنوشته های خود به دفعات مفهوم «جامعه مدنی» را مورد بحث وبررسی قرارداده وازجمله در کتاب «نظریۀ حکومت قانون» می نویسد:” تا زمانی که آدام فرگسن، دررساله ای با عنوان تاریخ جامعه مدنی، اصطلاح civil society را درتداول جدید آن به کاربرد، این اصطلاح، درزبان انگلیسی، به معنا ومعادل واژه دولت به کارمی رفت. درنوشته های انگلیسی تامس هابزوجان لاک اصطلاح civil society به عنوان معادلی برای civitas- به عنوان معادلی برای اصطلاح  یونانی polis وبه معنای دولت درتداول جدید -درمتن های لاتینی همان نویسندگان به کاررفته است. فرگسون وبویژه هگل که ازطریق ترجمه آلمانی رساله نویسنده اسکاتلندی(فرگسن)، اصطلاح Bürgerlische Gesellschaft راجعل کرد، این اصطلاح (جامعه مدنی) را درتقابل با دولت بکار گرفت”.  طباطبایی به مناسبت بحث در«تفسیر پدیدار شناسی روح» هگل می گوید:” هگل باتوجه به آنچه ازآدام اسمیت وسایراقتصاددانان کلاسیک بویژه نظریه پردازاسکاتلندی آدام فرگسن، که درمجموع آنها را می توان لیبرالیسم انگلیسی-اسکاتلندی نامید، گرفته بود، سعی کرد نشان بدهد که این دوحوزه (دولت وجامعه مدنی) باید جدای ازهم ودرعین حال درکنارهم ودررابطه ای دیالکتیکی با یکدیگربتوانند با هم وحدتی میان فرد وجمع ایجاد کنند.به این دلیل است که هگل هم لیبرالیسم را درحوزه جامعه مدنی پذیرفت وهم گفت که این پذیرفتن به این معنا نیست که دولت اجازه بدهد تمام اراده ها درتمامیت خودشان درحوزه جامعه مدنی تبلورپیدا کنند.”(نقل ازتقریرمصطفی نصیری)

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/12/2013-11-30_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/12/2013-11-30_b.mp3]

.




تعرض «جبهه افراطیون » به حقوق پارلمانی نمایندگان نخستین مجلس قانون گذاری ایران

پیش ازاین اشاره شد، با پیروزی جنبش مشروطیت، درایران برای نخستین بار انتخابات برگذارشد، درپی آن مجلس شورای ملی تشکیل گردید، که همزمان نقش “مجلس موسس” را نیز ایفا میکرد،با تاسیس مجلس، کار قانون نویسی های جدید گسترش یافت، با تاسیس رسمی نخستین نهادهای حکومت قانون وبویژه ایجاد نظام قضایی جدید که رکن اساسی حکومت قانون است، کوشش گردید درکنارتثبیت حقوق پارلمانی « دارالشورای ملی »نهاد دولت دراستقلال خود ازسایرقوا و بویژه به لحاظ حقوقی ازتعرض ودخالت شاه ودرباردرامان باشد، ودربرابر مجلس پاسخگوباشد، به شاه «حالی»کردند « پادشاه مملکت مشروطه دستخط نمی فرمایند بلکه امضا می فرمایند». درحوزه خطیرقضایی به مجتهدین خاطرنشان گردید:« غیرازمحاکم عدلیه محکمه دیگری نباید باشد»اما این تحول مهم تاریخی نمی توانست بدون مقاومت نیروها ی حافظ مناسبات کهن، درعمل ونظربه سادگی انجام گیرد؛ درعمردوساله مجلس اول شورای ملی جبهه ای از گروه های کهنه کارنهاد سلطنت ودرباروگروهی ازروحانیان ضد مشروطه وحکومت قانون به رهبری شیخ فضل الله نوری درهمراهی عملی با حکام وملاکین کهنه کارازنوع قوام الملک شیرازی درفارس وحاج آقا محسن عراقی(اراکی) درنواحی مرکزی ورحیم خان سردارنصرت وپسرانش درآذربایجان وسالارالدوله درکرمانشاه و…به امری واقعی تبدیل گشته بود.دروضعیت گذاردولت مطلقه به مشروطه وخلاء قدرت وضعف قدرت اجرایی که بخشی ازآن ناشی از مشکلات تدوین واجرای قانون وعدم تثبیت وتحکیم نهادهای لازمه حکومت مشروطه بود، همراه با تجاوز دولت عثمانی در بحبوحه هرج ومرج، به همراه ائتلافی از« افراطیون » چنان وضعیت پرآشوبی برکشورتحمیل گردیده بود، که خروج از ورشکستگی مالی دولت هم  عمدتا به دلیل وجود آن نا امنی فراگیر، علیرغم تلاش مجلس ودولت، امری نا ممکن گردید. ، اما دراین میان« جبهه افراطیون» فعالیت های خود را به بهانه روی کار آمدن دولت میرزا علی اصغرخان امین السلطان تشدید وبه نام« دفاع ازمشروطیت » به مخالفت بامجلس ودولت برخاست.

.

فریدون آدمیت با استناد به مدارک متعدد ومتنوع تاریخی، شناسنامه وکارنامه وعقاید« جبهه افراطیون » را درآخرین پژوهش ونوشته خود درباره مشروطیت مورد بررسی قرارداده است: آدمیت درباره هویت جبهه افراطیون آنان راشامل” دسته انقلابی با مرام سوسیال دموکراسی روسی، به علاوه گروه اجتماعیون عامیون، به علاوه چند انجمن، به علاوه عناصرمجاهد وفدایی قفقازی وآذربایجانی به علاوه منفردینی با همکاری محدود” معرفی می کند. انجمن های اجتماعیون درتهران، گیلان وآذربایجان با نام های مختلف فعالیت می کردند. مجلس اول” سران ائتلاف را پنج تن وعاملان موثرش را دوازده نفراعلام کرد”، حیدرخان در سرگذشت شخصی خود نوشته است که «حوزه» هفت نفری به رهبری او« با فرقه اجتماعیون عامیون کارگری روسیه رابطه » داشته است حیدرخان تصریح کرده است که ” سه جوخه « تروریست » که« هیات مدهشه » را می ساخت” تحت فرماندهی اوبوده است. “از اقلیت معدود مجلس به یقیین سه تن، حسن تقی زاده، میرزا ابرهیم آقا تبریزی ومیرزا ابوالحسن خان معاضدالسلطنه جزواجتماعیون” بودند. ازسخنوران، سید جمال الدین اصفهانی وملک المتکلمین وازروزنامه نویسان میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، محمدرضا مساوات وعبدالرحیم خلخالی درحوزه اجتماعیون عضویت داشتند. براساس« اوراق تازه یاب مشروطیت » دوماه پیش ازتصویب متمم قانون اساسی ویک ماه پیش از ترور نخست وزیرحکومت مشروطه (جمادی الثانی 1325) بنا به تشخیص« قومته مرکزی »(کمیته مرکزی) اجتماعیون بادکوبه از”«مرکزمقدس اجتماعیون انقلابیون» هشت تن فدایی « پاک اعتقاد » به عنوان« سرباز وطن » ازبادکوبه به ماموریت سری روانه دارالخلافه گشتند، ودرخدمت اجتماعیون پایتخت قرارگرفتند”. آدمیت می نویسد:” اجتماعیون ما درتفکرسیاسی دارای معلومات عمیقی نبودند ودرچند اعلامیه اجتماعیون که انتشاریافته نشانی ازدانش وهوشمندی نیست، پایه فرهنگ سیاسی ایشان را نوشته های روزنامه های قفقاز می ساخت”. توجه آنان به انقلاب فرانسه  دراساس معطوف” به حوادث دوره ترور انقلاب فرانسه بود”. وبه گواهی دومین رییس مجلس مشروطیت، میرزا محمودخان احتشام السلطنه،« لفظ انقلاب وگیوتین اززبان وکلای افراطیون نمی افتاد؛ یکی می خواست روبسپیربشود ویکی مارا وسومی دانتن».درنظر« افراطیون » اعتبارانقلاب فرانسه در” دستگاه دیوانه گیوتین ” دیده می شد. آدمیت درهمین زمینه می نویسد:” درمرحله حساس کنونی که مجلس ودولت براساس مشروطگی با سلطنت درگیربود، جبهه افراطی روشی درپیش گرفت…که نفی مطلق الزامات دموکراتی بود”. کاراین گروه افراطی” به ماخذ مذاکرات مجلس (چیزی نبود جز) بمب اندازی ومحیط وحشت آفریدن، آرایش تظاهرات با شعارها ی افراطی، تبلیغ قهروخشونت، نشرشبنامه آمیخته با تهدید وپرخاشگری، رییس مجلس ورییس دولت را تهدید به کشتن کردن، تجاوزبه مصونیت پارلمانی تا آنجا که« آزادی اظهار رای وعقیده » نمایندگان مورد تعرض قرارگرفت. و نماینده ای که مخالف« سلیقه آشوب طلبان » سخنی می گفت« تهدید به ضرب وقتل می گشت ودر« خوف وخفا » ازمجلس بیرون می رفت. صادق طاهباز(رحیم اف) نماینده انجمن آذربایجان وعضو گروه حیدرخان علنا دوبارنخستین رییس مجلس شورای ملی ایران را تهدید به مرگ کرد به گونه ای که حاصل آن تهدید وارعاب کناره گیری صنیع الدوله از ریاست مجلس بود.چندی بعد گروهی از افراطیون مسلح شبانه به خانه رییس بعدی مجلس احتشام السلطنه هجوم بردند واورا نیز وادار به استعفا کردند. حیدرخان درسرگذشت شخصی خود تصریح می کند به قصد ایجادجو تروروارعاب« پس ازشور زیاد » تصمیم به انداختن بمب گرفته شد که توسط فداییان بادکوبه به اجرا درآمد ودر جلسه دیگر تصمیم به انفجار بمب بزرگ تری گرفته شد. درگفتگوی مجلس درنکوهش رفتار افراطیون ” مجلس ازحق اجتماع مردم وآزادی بیان دفاع کرد”. درمجلس گفته شد:« بعدازتشکیل مجلس محترم شورای ملی که بنایش برآزادی افکاروآرا است، دیگرفایده این اوراق لاطایل( شبنامه ) چیست؟ اگرسخنی دارند بنویسند وبیاورند درمجلس وبا استدلال گفتگونمایند».میرزا فضلعلی آقا تبریزی “« برمدعی عاقل» که به تحریک دوستان نادان مشغول است اشاره کرد وگفت« ازهرحرفی که می زنند بوی آشوب می آید ».گفته شد« بعضی به لباس مشروطه خواهان درانجمن ها تحریک کردند ومی کنندکه آنها را می شناسیم» دیگرنماینده مجلس گفت: براساس قانون مشروطه« وزیری که معین می کنند مادامی که سلب اعتماد مجلس ازاونشده باشد به حال خود باقی است، نه اینکه هرکس اجتماع نماید که ما فلان وزیر رانمی خواهیم.» دیگر وکیل مجلس گفت:« همه شما می دانید ومی شناسید که اینها محرک دارند واصل محرکشان پنج نفرا ند وهرکدام ازآن ها تبعه ونوکری برای این کارها دارند».”ندای خشونت لخت با مضمون تند تردرشبنامه های چند انجمن هرروز منتشر می شد”. اعتراض مجلس دربرابر افراطیون منجر به ارایه” دولایحه فردی وجمعی” گردید. محمد تقی هروی خواستار محاکمه دو تن از” سران نامدار” « جامع آدمیت »، یحیی میرزا اسکندری وسلیمان میرزا اسکندری شد.یحیی میرزا درجلو مجلس درخطابه خود برای افراد« غوغا طلب فتنه جوکه اسم خود را وطن پرست وملت خواه گذارده اند»، گفت: رییس دولت یعنی امین السلطان« به وکلای مجلس ازرییس ومرئوس رشوه داده، ونمی گذارد اموراین مملکت پیشرفت نماید».نماینده دیگر مجلس گواهی داد که آن دو برادر« روزمره » به کار ناسزا گویی واتهام به اعضای دولت ومجلس مشغولند، آنان باید به محاکمه کشیده شوند واتهام زننده باید« علنا بگوید کدام یک ازاهل مجلس رشوه گرفته است »اگر ثابت گردید وکالت او باید منفصل وگرنه آن شخص مجازات گردد.پیش ازآن که هیات« فوق العاده »مجلس برای محاکمه تعیین گردد، یحیی میرزا وسلیمان میرزا اسکندری طی نامه ای به مجلس ازخود رفع اتهام کردند، وبراساس اسناد میرزا فضلعلی آقا تبریزی« معذرت » خواستند ونوشتند آنچه که تا کنون گفته اند« ازراه خیرخواهی » بوده است ، اقدام مجلس را« دخل وتصرف » درامورعدلیه اعلام کردند آن هم« برای حرف های نزدنی » آدمیت می نویسد:” دوشاهزاده دروغ مرقوم داشتند، گرچه طبعا هرمتهمی به دفاع خویشتن برمی آید، درواقع ازمجلس پوزش خواستند وبه تملق گویی هم روی آوردند وبه زیرکی اتهام دیگریعنی تبلیغ خشونت رفتاررا که مجلس برآن تاکید نهاده بود، به روی خویش نیاوردند”. پس ازآن پوزش نامه، درمجلس نوعی “تردید عارض گشت “وچند واسطه هم تراشیدند، برخی هم پیشنهاد مدارا دادند، نماینده افراطی مجلس سید حسن تقی زاده گفت:” این اشخاص با لایحه ای که نوشتند« برائت ذمه خودرا حاصل کردند ». آدمیت سخن تقی زاده را مغالطه می داند ومی نویسد:” حکم برائت می بایستی از محکمه قضایی یا هیات منصفه صادر گردد”. در لایحه جمعی مجلس به” فضای نا ایمن وهراس انگیز” اعتراض واز مجلس خواستند تا به چاره اندیشی برآید.” اما به عقیده تقی زاده: وظیفه مجلس رسیدگی به لوایح نیست، بلکه باید« به وزارت داخله رجوع شود هرطور صلاح می دانند رفتار کنند » اما ازنظرهستی مجلس ومشروطگی چه مساله ای مهمترازاین بود که مصونیت مجلس وحقوق پارلمانی مورد تجاوزقرارگرفته باشد” نما یند گان  مجلس به اعتراض برخاستند که آزادی« اظهار رای وعقیده » ندارند واگر خلاف سلیقه« آشوب طلبان » سخنی بگویند« تهدید به ضرب وقتل » می گردند. دراعتراض به محیط ترور و وحشت ودر مذاکرات مجلس در باره آن لایحه” فکرتصفیه مجلس وانحلال انجمن ها ی افراطی تبلوریافت”. تقی زاده دردفاع ازموضع اقلیت مجلس گفت:« می خواهند آزادی ومشروطه را ازمردم بگیرند، درعهده خودلازم می دانم از دوچیز تخطی نکنم: یکی ازشرع ویکی از ترتیب مشروطیت، وقتی این دورا ملاحظه کردم اگرهرعنوانی بکنم سایرین حق اعتراض وهیاهو ندارند».ونتیجه گیری کرد که« انجمن آزاد است مادامی که مخالف این دو نباشد ». یکی ازنمایندگان مجلس سخنان اورا لفاظی خواند ودیگری غرض آلود، فلک المعالی رشتی که در مواردی با تقی زاده هم رای بود، در رد ادعای تقی زاده به رعایت« ترتیب مشروطیت » گفت« درکدام مملکت مشروطه بلکه جمهوری هست که یک نفرغیرمعلوم الحال » ازخیابان چراغ گازتا جلو مجلس فحاشی کند؟

درشرایطی که” کانون های تحریک وتوطئه وخشونت رفتار”دیگر در بیرون مجلس آنچنان گسترش یافته بود، که مصونیت مجلس وحقوق پارلمانی نمایندگان را به مخاطره انداخته بود، آدمیت این پرسش را مطرح می کند که:” تصفیه مجلس از عناصر افراطی به خودی خود، دراوضاع سیاسی زمانه چه مشکلی راحل می کرد؟ ازبیرون انداختن چند نماینده افراطی چه چیزی عاید مشروطگی می گشت؟ آدمیت براین نظراست که قضیه عمده انفصال چند نماینده مجلس ازوکالت نبود بلکه به کارگرفتن قدرت قانونی درباره همان دسته هایی بود که درکانون های تحریک وتوطئه خلاف الزامات دموکراتی عمل می کردند. آدمیت می افزاید فکر تصفیه واخراج چند نماینده به هیچ وجه ارتباطی با عقاید سیاسی رادیکال یا انقلابی یا اعتقاد شخصی ایشان نداشت، به انصاف باید گفت که مجلس دراین جهت کمال شکیبایی را داشت. بحث برسرکردارسیاسی آنان بود.         

 

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/11/2013-11-16_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/11/2013-11-16_b.mp3]

.




سومین کابینه درمرحله گذار دولت مطلقه به مشروطه

پس ازدوکابینه میرزانصرالله خان مشیرالدوله و وزیرافخم، امین السلطان اتابک که چهارسالی درسفر دور دنیا به سر می برد، برای ریاست وزرا به ایران فرا خوانده شد. اتابک پیش ازآن در دو دوره طولانی یعنی یک ونیم دهه صدارت در دوره “ناصری”و «مظفری» کارنامه تاریک وسیاهی ازخود برجا گذاشته بود.  میرزا علی خان امین الدوله که در دومین سال سلطنت مظفرالدین شاه به صدارت رسید ووزیری دولت خواه وترقی خواه وفرهنگ دوست بود و” طرحی منظم برای اصلاحات ” درایران داشت، با طرح های مقابله جویانه همین امین السلطان اتابک ومحافل هم فکراودردربارناکام ماندوحدود یک دهه پیش از پیروزی مشروطیت، امین الدوله  پس از یک سال واندی صدارت وادار به استعفا گشت واتابک برای باردوم به صدارت رسید وآنگاه که به درخواست شاه به گفته فریدون آدمیت” زیر بارسومین قرضه نرفت” از صدارت عزل وراهی سفر دور دنیا شد.


آدمیت درارتباط با سفراومی نویسد: “تجربه ژاپن ذهنش را ربود” ، اتابک دریکی ازنامه های خصوصی خود به این نکته اشاره می کند که” درصحبت با امپراتور ایتو  بنیان گذار نظام مشروطه ژاپن”، آن ها از گرفتاری هایشان وچگونگی دست یابی به« معارف جدید ووضع قوانین نو به اقتباس از اروپا وپیشرفت صنعتی واقتصادی» سخن گفتند. امین السلطان درجریان سفر”دور جهان” دردیدار با سفیر انگلیس دراسلامبول درباره “مساله رفورم درایران” گفته بود: ” اگرباردیگرزمام امور را به دست گیرد، آنچه ازسفر خود به ژاپن ومغرب زمین تجربه آموخته به کارخواهد گرفت”.امین السلطان به این نتیجه رسیده بود که« ایران راهیچ چیز نجات نخواهد داد مگریک رشته اصلاحات عمیق». زمانیکه محمد علی شاه با هرنیتی اتابک را به ایران فراخواند، وی در نامه ای خصوصی به ملکم خان نوشت: « بنده را به اصرار خواسته اند…اگردرورود آنجا بنده را برای کار خواسته باشند» مصمم است به شاه بگوید که جایگاه سلطنت را« درهمین وضع سلطنت که امروز تمام سلاطین اروپا دارند، داشته باشد، گوش به حرف بادمجان دور قاب چین ها ندهند…اگرشنیدند، بنده هم هرقدربتوانم خدمت وکمک خواهم کرد، ورنه مرخص خواهم شد». گزارش های تاریخی متعددی از این نوع دردست است که نشان می دهد، که او زمانی که هنوز در خارج ایران به سر می برد، برای ورود به هرگونه مسولیت سیاسی جدیداصول وشرایطی تعیین کرده بود، از جمله آنکه حالی شاه کند که« کودتا چه اندازه برای آینده مملکت مهلک خواهد بود»واین که« ایران باید با زمانه پیش برود وحکومت پارلمانی برقرار بماند». آدمیت می نویسد: ” اسناد معتبر(خصوصی ورسمی) باطل می کندعقیده تبلیغگرانی را که از پیش ندا سردادند که امین السلطان به داعیه زمامداری برای برانداختن مجلس با محمد علی شاه تبانی کرده وعازم ایران است”. پیش ازورود امین السلطان به ایران مجلس شورای ملی دوبار درباره بازگشت او به بحث وگفتگو پرداخت، دو نماینده آذربایجان، سیدحسن تقی زاده ومیرزا ابراهیم آقا به شدت براو تاختند وبا« خائن السلطان» نامیدن اتابک خواهان« محاکمه» اوشدند. تقی زاده با این توضیح که« اعلیحضرت پادشاه با ما همراه وروح وجسم مبارکش مال ماست» از مجلس خواست از« جسم وروح مبارک» در برابر این گونه« شیاطین » حفاظت نماید.میرزا ابراهیم آقا نماینده افراطی دیگر،اتابک را مسول « شهید شدن شاهنشاه شهید» دانست وتصدیق کردکه مظفرالدین شاه«مسموم غصه استقراض کثیره» که مسولیت آن بر عهده اتابک بوده،گشته است. آدمیت می نویسد:” آن دو نماینده تبریزی حق داشتند که نسبت به ریاست وزررایی امین السلطان به اعتراض برآیند.کارنامه آن وزیرهم درخورنکوهش بود.اما دیگر حرف های آن ها لفاظی سیاسی وعاری ازصداقت بود”. درمجلس شورای ملی سخنان تقی زاده ومیرزا ابراهیم آقا توانست با آرای خود آنان فقط چهار رای کسب کند .یک هفته بعد امین السلطان به انزلی رسید، تشکیلات مخفی وآشکار « اجتماعیون عامیون » افراطی که گمان می بردند اتابک از طریق بادکوبه به ایران خواهد رفت، و” انتظار ش را می کشیدند تا کارش را بسازند”بخت برگشته دیگری راهدف گلوله قراردادند.
«انجمن محلی انزلی» که دارای وظایف واختیارات قانونی نبود وبه گفته فریدون آدمیت” با سایر دسته های مجاهدین وآجتماعیون بادکوبه وتهران پیوستگی داشت” ازورود امین السلطان به انزلی جلوگیری کرد، حکومت رشت طی تلگرافی به مجلس،نوشت:« تکلیف را معین فرمایید». آدمیت به نقل ازمذاکرات مجلس می نویسد:” اکنون مجلس به گفت وشنود نسبتا کوتاهی نشست، یکی گفت:« اگربخواهیم بگوییم اونیاید باید تمام بروند». دیگری افزود: هشت ماه پیش ازتشکیل مجلس ملی در فرنگستان با امین السلطان صحبت داشته واو«ازبابت قرضه اخیرخیلی اظهارپشیمانی وندامت می کرد» ومعتقد بودحکومت ما باید« مشروطه ومقننه باشد». به عقیده یکی دیگرازنمایندگان، اگرقرارباشد همه این اشخاص را خارج کنیم ده نفر برای ما باقی نمی ماند. بیاییم تجربه تازه کنیم-« اگرمملکت اصلاح پیدا کرد، می دانیم که اوکرده وقلب شاهنشاه را برگردانده واگراصلاحی نشد وفتنه ظاهرشد، این ملت اول کاری که با یک مستبد خواهد کرد با اوخواهد بود”. مجلس آن تصمیم را به اکثریت هفتاد وهفت رای دربرابر چهار رای مخالف ونه رای ممتنع(سکوت) اتخاذ کرد. امین السلطان درهنگام ورود به پایتخت” یکسره به درباررفت”.صادق مستشارالدوله که روابط نزدیکی با تقی زاده داشت وبه گفته خودش دو سه روز پس از ورود اتابک با او ملاقاتی داشته است،به نقل از امین السلطان می نویسد:« قول شرف داده ام که به استحکام مبانی مشروطیت سعی نمایم. اگراین جوان(شاه) با عقاید من همراهی کرد، امیدوارم ازعهده قولی که داده ام برآیم. اگراورا درصراط مخالف دیدم ونتوانستم قانعش کنم، از همان راهی که آمده ام بر می گردم ». مستشارالدوله خود براین نظربود که:« دراوایل امرچون مقصود جلب موافقت اتابیک» بود، شاه با اوهمراهی نشان می داده وحرف های اورا می پذیرفته است. ” با موافقتی که به دست آمد ” امین السلطان اتابک یک هفته بعد کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. درجریان معرفی کابینه اتابک خود را «وزیر داخله»معرفی کرد،در قانون اساسی مقام ریاست وزرا قید نگردیده بود،در مذاکرات همین جلسه چنین تفسیر گردید:« مقصود مرتبه رییس الوزرایی» است.واز آن پس مقام ریاست وزرا به لحاظ حقوق اداری تثبیت گردید و” قاعده رای اعتماد به کابینه جزوآداب پارلمانی” شد.
نخستین سخنرانی امین السلطان درهنگام معرفی کابینه حاوی نکات قابل توجهی بود، او دربرابر مجلس گفت:« حالا عامل سومی وجود دارد که عامه مردم است ودولت ومجلس باید آن را جدی بگیرند».وی خواهان آن شد که تا تصویب متمم قانون اساسی همه تصمیم های مهم اجرایی« دراتفاق هیات مقننه ومجریه» یعنی در کمیسیون مشترک دولت ومجلس اتخاذ گردد. اتابک در مجلس شورای ملی گفت:« من معنی مسولیت ومشروطیت را می دانم، اگر موانع باشد، باید خودمان رفع کنیم والا باید استعفا دهیم…» امین السلطان درنامه کتبی اش به شاه نوشت: مردم ازپادشاه می خواهند که«منتها درجه حمایت را ازپارلمان بفرمایند»وبر حرمت کنستی توتسیون تاکید کرد وخواستار آن شد که« قوانین اساسی باید جدا به موقع اجرا گذارده شود»وصدور هر حکمی« بروفق قوانین اساسی» باشد. درقسمت های بعد ی به موضوع  ترور وقتل اتابک در صحن مجلس شورای ملی در همکاری با اقلیت افراطی مجلس خواهیم پرداخت.

قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/11/2013-11-02_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/11/2013-11-02_b.mp3]

.