“کوشش های میرزا فتحعلی آخوندزاده در نمایشنامه نویسی تجربه ای مهم در تجدد خواهی ادبی در ایران بود “

سید جواد طباطبایی می نویسد:

با میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی زبان فارسی به قلمرو مضمون ها و درون مایه های جدید رانده شد و آن دو کوشش کردند زبان فارسی را با مبنای فردانیت انسان دوران جدید آشنا کنند. بدینسان، به نظر می رسد که سرشت نوگرایی و تجدد خواهی در قلمرو ادب فارسی، و بی سابقه بودن آن، را تنها می توان با توجه به مبنای نظری جدید آن توضیح داد و گرنه همسانی هایی میان برخی از مضمون ها ودرون مایه های ادب قدیم و جدید وجود دارد.

تمایز میان درون مایهً عشق سارا خانم به آقا هاشم، در نمایشنامه هاشم آقا خلخالی میرزا آقا تبریزی، و لیلی و مجنون در ادب قدیم، تمایز درون مایه و شیوه پرداخت آن در دو دوره ادب فارسی نیست بلکه پدیدار شدن مبنای «فردانیت» در اندیشه جدید است، پدیدار شدن این مبنای جدید در افق ادب فارسی وتوجهی که نو گرایان ایرانی به آن پیدا کردند، موجب شد که تجددخواهی در قلمرو ادبیات جز با ایجاد گسستی از مبانی قدیم، نتواند تکوین پیدا کند و این گسست از مبنای قدیم، ناچار به صورت «انقلابی» در همه عرصه ها ظاهر شد.

ادبیات جدید ایران، با آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی، به «آستانه» تجدد ادبی رسید و ایستادن در این «آستانه» کاری سترگ در تاریخ نوگرایی و تجدد خواهانه ایرانیان بود.

مبنای نظری ادبیات قدیم فلسفه قدیم بود که مفهوم «فرد» از آن غایب بود. «شخصیت های » شعر فارسی با «فردی» که «ذهنیت» او موضوع ادبیات جدید است، ندارد. ادبیات جدید مکان پدیدارشدن «فرد» در دنیاست و نه «شخص» ادبیات قدیم که در دنیا، اما از آن بیگانه است.

آخوندزاده با نخستین نمایشنامه های خود فضای جدیدی در ادبیات ایران ایجاد کرد که نسبتی با فضای ادب قدما نداشت. در ادب قدیم، به تبع دیدگاههای فیلسوفان قدیم، همه اجزای عالم «خط و خال و ابرو» به شمار می آمد، و در آن «هر چیزی به جای خویش «نیکو» بود. بدین سان، فرد نیز جزیی از عالم به شمار می آمد و تابع احکام کلی حاکم بر آن بود.

نمایشنامه نویسی نخستین پیکار با سنت ادب فارسی بود و، نخست، در نمایشنامه نویسی، جهانی در خلاف جهت مختصات عالم قدما ایجاد شد. با اقدام آخوندزاده برای انتقال «فن دراما و طیاطر» – این «فن شریف که در یوروپا معمول» و «متضمن فواید لاتحصی است» – به قلمرو زبان فارسی فضایی نو ایجاد شد و، در عمل، دریافتی نو از«فرد» پدیدار شد که بیشتر از آن که فرد «قصه غربت غربی» باشد، فرد در جهان و عامل اجتماعی بود. این تحول در ادب فارسی، چنان که گفتیم، صرف پدیدار شدن انواع و اسلوب ادبی جدید نمی توانست باشد، بلکه با انتقال «فرد در بیرون جهان» به فضاهایی که در تیاتر آخوندزاده، به طور عمده، اجتماعی – سیاسی بود، فرد، به تعبیر فیلسوفان قدیم، به عنوان «کلی منحصر در فرد» به صورت «فرد هایی» در آمد که در جهان حضور فعال داشتند و عاملان اجتماعی بودند.

بدین سان، با متلاشی شدن «فردی» که ادب قدیم مکان شرح ماجراهای او بود، نخست، در نمایشنامه نویسی، ادب قدیم مبنا و معنای خود را از دست داد.

از این دیدگاه، کوشش های میرزا فتحعلی در نمایشنامه نویسی تجربه ای مهم در تجدد خواهی ادبی در ایران بود. غایت تجدد خواهی آخوندزاده، به گونه ای که خود او به مناسبت دیگری گفته است، فراهم آوردن مقدمات رهایی «ارباب خیال» یعنی اهل فکر – از بار سنت قدمایی بود.

تجربه آخوندزاده در «فن شریف دراما» که، به فراست، به برخی از «فواید» آن پی برده بود، در گشودن راهی برای بیرون آمدن از سنت ادبی قدمایی، او را به یکی از پیشگامان، تجدد ادبی در ایران تبدیل کرده است. (مکتب تبریز)

 قسمت اول:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/01/2013-01-19_a.mp3]

قسمت دوم:

[audio:http://goftar-berlin.de/wp-content/uploads/2013/01/2013-01-19_b.mp3]